جدول جو
جدول جو

معنی بختور - جستجوی لغت در جدول جو

بختور
دارای بخت صاحب بخت و دولت بختیار خوش اقبال
تصویری از بختور
تصویر بختور
فرهنگ لغت هوشیار
بختور
(دخترانه)
بهروز، کامران، دارای روزگار خوش (نگارش کردی: بهختهوهر)
تصویری از بختور
تصویر بختور
فرهنگ نامهای ایرانی
بختور
صاحب بخت و دولت، خوشبخت، بختیار، برای مثال آنکه ترازوی سخن سخته کرد / بختوران را به سخن پخته کرد (نظامی۱ - ۲۲)
تصویری از بختور
تصویر بختور
فرهنگ فارسی عمید
بختور
((بَ وَ))
خوشبخت، بختیار
تصویری از بختور
تصویر بختور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بستور
تصویر بستور
(پسرانه)
نام پسر زریر برادر گشتاسپ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بخور
تصویر بخور
هر چیزی که برنگ خاکستر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختور
تصویر ختور
فریب دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخور
تصویر بخور
دارای اشتهای زیاد برای غذا، با اشتها، پرخور
بخور و نمیر: مقدار بسیار کم غذا یا پول که به سختی خوراک و معاش شخص را تامین می کند، خوراک اندک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخور
تصویر بخور
رنگ خاکستری سیر، تیره رنگ، هر چیزی که به رنگ خاکستر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخور
تصویر بخور
بخار آب گرم، در پزشکی دارویی که آن را جوشانده و بخارش را استنشاق می کنند، هر مادۀ صمغی که آن را برای ایجاد بوی خوش در آتش می ریزند
بخور مریم: در علم زیست شناسی گل نگون سار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخور
تصویر بخور
((بُ خُ))
رنگ خاکستری سیر، هر چیز به رنگ خاکستر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخور
تصویر بخور
((بِ یا بُ))
هر ماده ای که در آتش ریزندو بوی خوش دهد، صمغ درخت روم که بخور آن خوشبو است، در فارسی، هر دارویی که جوشانده و بخار آن استشمام گردد، بخار آب گرم یا داروی جوشانده که برای مرطوب کردن و ضدعفونی کردن هوا مورد استفاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بختو
تصویر بختو
((بُ تُ))
رعد، تندر، هر چیز غرنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بختو
تصویر بختو
رعد، تندر، بخنو
فرهنگ فارسی عمید