مقابل برّی، ساکن دریا، دریایی مثلاً جانوران بحری، در علم زیست شناسی پرنده ای شکاری با بال های کشیده، دم باریک، پشت خاکستری و سر سیاه، آشنا به راه های دریایی، ملاح
مقابلِ برّی، ساکن دریا، دریایی مثلاً جانوران بحری، در علم زیست شناسی پرنده ای شکاری با بال های کشیده، دُم باریک، پشت خاکستری و سر سیاه، آشنا به راه های دریایی، ملاح
بدره که خریطۀ زر و پول است. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). خریطه ای باشد که طولش از عرض اندک بیشتر باشدو آن را از چرم و گلیم و شال کنند و بدوزند و زر و پول در آن پر کنند و از جایی به جایی ببرند و آن را بهندی بوری گویند. (از فرهنگ جهانگیری) : جبه ای خواهم و دراعه نخواهم زرو سیم زآنکه بهتر بود آن هر دو ز پانصد بدری. سنایی (از فرهنگ جهانگیری)
بدره که خریطۀ زر و پول است. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). خریطه ای باشد که طولش از عرض اندک بیشتر باشدو آن را از چرم و گلیم و شال کنند و بدوزند و زر و پول در آن پر کنند و از جایی به جایی ببرند و آن را بهندی بوری گویند. (از فرهنگ جهانگیری) : جبه ای خواهم و دراعه نخواهم زرو سیم زآنکه بهتر بود آن هر دو ز پانصد بدری. سنایی (از فرهنگ جهانگیری)
ممالیک بحری، ممالیک مصر از غلامان ترک یا چرکسی بودند که ابتدا در جزء قراولان مزدور الملک الصالح ایوب قرار داشتند و اولین ایشان شجرهالدر زوجه الملک الصالح است و ممالیک پس از او رسماً سلطنت مصر را به دست گرفتند و ایشان دو طبقه اند: ممالیک بحری و ممالیک برجی و این دو طبقه تا نیمۀ اول قرن دهم هجری مصر و شام را تحت اداره و حکومت خود داشتند و مردمی دلیر و مدبر بودند و در برابر صلیبیون و تاتار بخوبی مقاومت داشتند. ممالیک بحری از 768 تا حدود 784 ه. ق. حکومتشان طول کشیده است و آخرینشان حاجی ملقب به مظفر بود که به دست ممالیک برجی با سلسلۀ خود برافتاد. (از طبقات سلاطین اسلام). و رجوع به بحریه شود، پاره ای بزرگ از آتش، و منه الحدیث، اذا کان یوم القیمه تخرج بحنانه من جهنم فتلقط المنافقین لقط الحمامه القرطم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
ممالیک بحری، ممالیک مصر از غلامان ترک یا چرکسی بودند که ابتدا در جزء قراولان مزدور الملک الصالح ایوب قرار داشتند و اولین ایشان شجرهالدر زوجه الملک الصالح است و ممالیک پس از او رسماً سلطنت مصر را به دست گرفتند و ایشان دو طبقه اند: ممالیک بحری و ممالیک برجی و این دو طبقه تا نیمۀ اول قرن دهم هجری مصر و شام را تحت اداره و حکومت خود داشتند و مردمی دلیر و مدبر بودند و در برابر صلیبیون و تاتار بخوبی مقاومت داشتند. ممالیک بحری از 768 تا حدود 784 هَ. ق. حکومتشان طول کشیده است و آخرینشان حاجی ملقب به مظفر بود که به دست ممالیک برجی با سلسلۀ خود برافتاد. (از طبقات سلاطین اسلام). و رجوع به بحریه شود، پاره ای بزرگ از آتش، و منه الحدیث، اذا کان یوم القیمه تخرج بحنانه من جهنم فتلقط المنافقین لقط الحمامه القرطم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
منسوب به بحر. (انساب سمعانی). دریائی. (لغات مصوبه فرهنگستان) (ناظم الاطباء). مقابل بری، که دریائی باشد. که از دریا به دست آید. که در دریا زید: بحر و بر هر دو زیر فرمانش بری و بحری آفرین خوانش. نظامی.
منسوب به بحر. (انساب سمعانی). دریائی. (لغات مصوبه فرهنگستان) (ناظم الاطباء). مقابل بری، که دریائی باشد. که از دریا به دست آید. که در دریا زید: بحر و بر هر دو زیر فرمانش بری و بحری آفرین خوانش. نظامی.
منسوب است به بیدره. (از معجم البلدان). منسوب است به بیدر که قریه ای است از قرای بخارا. (از انساب سمعانی) ، لقب ابوالحسن مقاتل بن سعد زاهد بیدری بخاری. (از معجم البلدان)
منسوب است به بیدره. (از معجم البلدان). منسوب است به بیدر که قریه ای است از قرای بخارا. (از انساب سمعانی) ، لقب ابوالحسن مقاتل بن سعد زاهد بیدری بخاری. (از معجم البلدان)
ابوعباده. ولیدبن عبید طائی متوفی بسال 284 هجری قمری او راست دیوانی معروف که ابوبکر صولی و علی بن حمزۀ اصفهانی آن را مرتب کرده اند، اولی بر حروف و دومی بر اقسام. او بسال 205 هجری قمری در یکی از قراء منبج حلب تولد یافت و پس از تحصیل و کسب علوم به عراق مهاجرت کرد و مدتی در بغداد زیست و متوکل علی الله خلیفه و فتح بن خاقان را مدح گفت، پس به شام بازگشت. او پیشرفت خود را در نتیجۀ تشویق ابوتمام شاعر می دانسته است. بحتری دراواخر عمر به منبج بازگشت و در همانجا بسال 284 هجری قمری درگذشت. برخی نیز مرگ او را در حلب دانسته اند. بعد از مرگش، اشعار او را ابوبکر صولی جمعآوری نمود و بر طبق حروف هجائی مرتب ساخت. آثار او عبارت است از حماسه ای که برای فتح بن خاقان جمعآوری نموده و در آن اشعار پانصد شاعر را توان دید، و دیوان بحتری که بچاپ رسیده است. (از معجم المطبوعات). بحتری قصیده ای در مدح ایرانیان در باب مدائن دارد که بسیار فصیح و باشکوه است و ترجمه آن نیز هست و در امثال و حکم اصل قصیده و ترجمه آن نقل شده. (امثال و حکم ص 1542 و 1677). و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 139 و ج 3 ص 1138، و التفهیم ص 271، و ایران باستان پیرنیا ص 2559 و سبک شناسی بهار ج 3 ص 128 و فهرست اعلام العقد الفرید و ضحی الاسلام ص 199 و تتمۀ صوان الحکمه ص 105 و تاریخ بیهقی ص 273 و 615 وقاموس الاعلام ترکی و ابن خلکان ج 2 ص 308 و آثار الباقیۀ بیرونی ص 32 و الجماهر بیرونی ص 25، 40، 117، 120، 121، 153، 181 و فهرست اعلام خاندان نوبختی اقبال و مافروخی ص 11، 51، 56، 75، 81، 83 و 109و شدالازار ص 223 و تاریخ الخلفاء ص 233 و 250 و معجم الادباء ج 1 ص 19، 81، 153، 234، 273، 407 و المعرب جوالیقی ص 67 و 325 و ایران در زمان ساسانیان ص 275 و نزهه القلوب ج 3 ص 44 و لباب الالباب ص 96 شود: بخوان هر دو دیوان من تا ببینی یکی گشته با عنصری بحتری را. ناصرخسرو
ابوعباده. ولیدبن عبید طائی متوفی بسال 284 هجری قمری او راست دیوانی معروف که ابوبکر صولی و علی بن حمزۀ اصفهانی آن را مرتب کرده اند، اولی بر حروف و دومی بر اقسام. او بسال 205 هجری قمری در یکی از قراء منبج حلب تولد یافت و پس از تحصیل و کسب علوم به عراق مهاجرت کرد و مدتی در بغداد زیست و متوکل علی الله خلیفه و فتح بن خاقان را مدح گفت، پس به شام بازگشت. او پیشرفت خود را در نتیجۀ تشویق ابوتمام شاعر می دانسته است. بحتری دراواخر عمر به منبج بازگشت و در همانجا بسال 284 هجری قمری درگذشت. برخی نیز مرگ او را در حلب دانسته اند. بعد از مرگش، اشعار او را ابوبکر صولی جمعآوری نمود و بر طبق حروف هجائی مرتب ساخت. آثار او عبارت است از حماسه ای که برای فتح بن خاقان جمعآوری نموده و در آن اشعار پانصد شاعر را توان دید، و دیوان بحتری که بچاپ رسیده است. (از معجم المطبوعات). بحتری قصیده ای در مدح ایرانیان در باب مدائن دارد که بسیار فصیح و باشکوه است و ترجمه آن نیز هست و در امثال و حکم اصل قصیده و ترجمه آن نقل شده. (امثال و حکم ص 1542 و 1677). و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 139 و ج 3 ص 1138، و التفهیم ص 271، و ایران باستان پیرنیا ص 2559 و سبک شناسی بهار ج 3 ص 128 و فهرست اعلام العقد الفرید و ضحی الاسلام ص 199 و تتمۀ صوان الحکمه ص 105 و تاریخ بیهقی ص 273 و 615 وقاموس الاعلام ترکی و ابن خلکان ج 2 ص 308 و آثار الباقیۀ بیرونی ص 32 و الجماهر بیرونی ص 25، 40، 117، 120، 121، 153، 181 و فهرست اعلام خاندان نوبختی اقبال و مافروخی ص 11، 51، 56، 75، 81، 83 و 109و شدالازار ص 223 و تاریخ الخلفاء ص 233 و 250 و معجم الادباء ج 1 ص 19، 81، 153، 234، 273، 407 و المعرب جوالیقی ص 67 و 325 و ایران در زمان ساسانیان ص 275 و نزهه القلوب ج 3 ص 44 و لباب الالباب ص 96 شود: بخوان هر دو دیوان من تا ببینی یکی گشته با عنصری بحتری را. ناصرخسرو
ابن قبیصه. برادرزادۀ مهلب بن ابی صفره که فرمانروائی ایالت مرو یافت. و رجوع به تاریخ بیهق ص 85 شود، موضعی به ناحیه فرع حجاز. (منتهی الارب) : سپاهی ز رومی و از پارسی ز بحران و از کردو از قادسی. فردوسی. و رجوع به بحرین شود
ابن قبیصه. برادرزادۀ مهلب بن ابی صفره که فرمانروائی ایالت مرو یافت. و رجوع به تاریخ بیهق ص 85 شود، موضعی به ناحیه فرع حجاز. (منتهی الارب) : سپاهی ز رومی و از پارسی ز بحران و از کردو از قادسی. فردوسی. و رجوع به بحرین شود
احمد بن محمد بن جعفرو نبیرۀ او سعید بن محمد و مظهر بن بحیر بن محمد و اسماعیل بن عون محدثانند. (از منتهی الارب).. واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند.
احمد بن محمد بن جعفرو نبیرۀ او سعید بن محمد و مظهر بن بحیر بن محمد و اسماعیل بن عون محدثانند. (از منتهی الارب).. واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند.