مرغ ماهی خوار. پلیکان. مرغ سقا. (دزی ج 1). اینکه برخی پرنده شناسان آنرا مرادف قو دانسته اند اشتباه است. (از نشوء اللغه ص 78). پرندۀ معروفی است و یکی آن بجعه است. (از اقرب الموارد)
مرغ ماهی خوار. پلیکان. مرغ سقا. (دزی ج 1). اینکه برخی پرنده شناسان آنرا مرادف قو دانسته اند اشتباه است. (از نشوء اللغه ص 78). پرندۀ معروفی است و یکی آن بجعه است. (از اقرب الموارد)
سخن با قافیه گفتن، بانگ کبوتر، مفرد اسجاع، در ادبیات در فن بدیع آوردن کلمات هم آهنگ سجع متوازن: در ادبیات در فن بدیع آوردن کلماتی در آخر جمله ها با وزن یکسان، بدون رعایت حرف روی، مثل موّاج و نقّاد سجع متوازی: در ادبیات در فن بدیع آوردن کلمه هایی در آخر جمله ها که در وزن و روی برابر باشند، مثل رزم و بزم، خلف و تلف سجع مطرّف: در ادبیات در فن بدیع آوردن کلماتی در آخر جمله ها که بر یک وزن نباشند اما در حرف روی مطابق باشند، مثل گفتار و کردار، مال و آمال، خار و چنار
سخن با قافیه گفتن، بانگ کبوتر، مفرد اَسجاع، در ادبیات در فن بدیع آوردن کلمات هم آهنگ سجع متوازن: در ادبیات در فن بدیع آوردن کلماتی در آخر جمله ها با وزن یکسان، بدون رعایت حرف رَوی، مثل موّاج و نقّاد سجع متوازی: در ادبیات در فن بدیع آوردن کلمه هایی در آخر جمله ها که در وزن و رَوی برابر باشند، مثل رزم و بزم، خَلَف و تَلَف سجع مُطَرّف: در ادبیات در فن بدیع آوردن کلماتی در آخر جمله ها که بر یک وزن نباشند اما در حرف رَوی مطابق باشند، مثل گفتار و کردار، مال و آمال، خار و چنار
پارسی تازی شده باز بازه یاز اندازه ای برابربا سر انگشت دست راست تاسر انگشت دست چپ هنگامیس که دست ها رابه دو سوی گشوده ایم واحد طول از سر انگشت دست راست تا سر انگشت دست چپ آنگاه که دستها را افقی بطرفین باز کنند باز
پارسی تازی شده باز بازه یاز اندازه ای برابربا سر انگشت دست راست تاسر انگشت دست چپ هنگامیس که دست ها رابه دو سوی گشوده ایم واحد طول از سر انگشت دست راست تا سر انگشت دست چپ آنگاه که دستها را افقی بطرفین باز کنند باز