بدتری. بتّری: وگر بگذرد آن هم از بتریست بر آن زندگانی بباید گریست. فردوسی. مباشید گستاخ با این جهان که از بتری دارد اندر نهان. فردوسی. تا همی گفتم باشد که نکو گردد کار کار من بر بتری بود و دل من بگمان. فرخی، آزار یافتن از بدهضمی طعام و تهوع داشتن. (ناظم الاطباء)
بدتری. بَتَّری: وگر بگذرد آن هم از بتریست بر آن زندگانی بباید گریست. فردوسی. مباشید گستاخ با این جهان که از بتری دارد اندر نهان. فردوسی. تا همی گفتم باشد که نکو گردد کار کار من بر بتری بود و دل من بگمان. فرخی، آزار یافتن از بدهضمی طعام و تهوع داشتن. (ناظم الاطباء)
بطر. بطری. شیشۀ شراب و امثال آن. (یادداشت مؤلف) ، آنچه برکشیده شود از موی و پر مرغ و پشم و مانند آن. ج، بتک (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، تاریکی شب. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
بطر. بطری. شیشۀ شراب و امثال آن. (یادداشت مؤلف) ، آنچه برکشیده شود از موی و پر مرغ و پشم و مانند آن. ج، بِتَک (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، تاریکی شب. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
مرکّب از: ب + ترک، کلمه دعا که هنگام وداع گویند یعنی خداحافظ. (ناظم الاطباء)، - بترک گفتن، خداحافظ گفتن. (ناظم الاطباء)، - ، گوش از بن بریدن. (تاج المصادر بیهقی) ، گرفتن چیزی و کشیدن آن همچو پر مرغ و موی و پشم و مانندآن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، گرفتن چیزی پس کشیدن آن تا بریده شود. (از اقرب الموارد)
مُرَکَّب اَز: ب + ترک، کلمه دعا که هنگام وداع گویند یعنی خداحافظ. (ناظم الاطباء)، - بترک گفتن، خداحافظ گفتن. (ناظم الاطباء)، - ، گوش از بن بریدن. (تاج المصادر بیهقی) ، گرفتن چیزی و کشیدن آن همچو پر مرغ و موی و پشم و مانندآن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، گرفتن چیزی پس کشیدن آن تا بریده شود. (از اقرب الموارد)
یونانی شدۀ پاتریارک. (از دزی ج 1 ص 50) ، با حرکت تقریب که نوعی است از حرکات اسب. رجوع به تقریب شود: همی راندم فرس را من بتقریب چو انگشتان مرد ارغنون زن. منوچهری
یونانی شدۀ پاتریارک. (از دزی ج 1 ص 50) ، با حرکت تقریب که نوعی است از حرکات اسب. رجوع به تقریب شود: همی راندم فرس را من بتقریب چو انگشتان مرد ارغنون زن. منوچهری
ابومحمد مسلمه بن محمد بتری اندلسی از روات بود. (از معجم البلدان) ، آزار یافتن از بدهضمی طعام و تهوع داشتن. (ناظم الاطباء). روات در تاریخ علم حدیث اسلام اهمیت بسیاری دارند، زیرا بدون وجود آنان، روایت های نبوی و اهل بیت (ع) نمی توانستند به نسل های بعدی منتقل شوند. این افراد به طور مستقیم یا از طریق واسطه ها، به جمع آوری و انتشار روایت های پیامبر اسلام و امامان دوازده گانه پرداخته اند. نقش این روات در حفظ و گسترش اسلام و تعلیمات پیامبر (ص) انکارناپذیر است.
ابومحمد مسلمه بن محمد بتری اندلسی از روات بود. (از معجم البلدان) ، آزار یافتن از بدهضمی طعام و تهوع داشتن. (ناظم الاطباء). روات در تاریخ علم حدیث اسلام اهمیت بسیاری دارند، زیرا بدون وجود آنان، روایت های نبوی و اهل بیت (ع) نمی توانستند به نسل های بعدی منتقل شوند. این افراد به طور مستقیم یا از طریق واسطه ها، به جمع آوری و انتشار روایت های پیامبر اسلام و امامان دوازده گانه پرداخته اند. نقش این روات در حفظ و گسترش اسلام و تعلیمات پیامبر (ص) انکارناپذیر است.
دهی از دهستان کولیوند در 38 هزارگزی خرم آباد. سکنۀ آن 300 تن. محصول آن حبوبات وغلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. ساکنین آن از طایفۀ کولیوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان کولیوند در 38 هزارگزی خرم آباد. سکنۀ آن 300 تن. محصول آن حبوبات وغلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. ساکنین آن از طایفۀ کولیوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ترک دار: حاجت به کلاه ترکی داشتنت نیست. (گلستان). با دلق کبود و با کلاه ترکی پیوسته کلاه ترکی بی برکی دعوی چه کنی که رهروی چالاکم نه نه غلطی ز راه آن سوترکی. بابا افضل. ظاهراً صورتی از ترک. رجوع به ترک در همین لغت نامه شود
ترک دار: حاجت به کلاه ترکی داشتنت نیست. (گلستان). با دلق کبود و با کلاه ترکی پیوسته کلاه ترکی بی برکی دعوی چه کنی که رهروی چالاکم نه نه غلطی ز راه آن سوترکی. بابا افضل. ظاهراً صورتی از تَرک. رجوع به ترک در همین لغت نامه شود