- بایکوت
- تصمیم دسته جمعی چند شخص، شرکت یا کشور برای قطع روابط خود با یک شخص، شرکت یا کشور برای ابراز عدم رضایت از عملکرد وی، تحریم
معنی بایکوت - جستجوی لغت در جدول جو
- بایکوت
- طرد کردن، تحریم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی ور شکستگی ورشکستگی، نقض عهد تخلف
جوانمرد، مردمانی پاک جامه، جنگی، میهماندار
با جلال باعظمت باابهت
برای وزن کردن کالای سنگین و کامیون و غیر آن بکار میرود، قپان
ترکی کوچ چغد جغد
ترکی کوچ چغد جغد
آنکه هرگز نخواهد مرد، از صفات باری تعالی
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، مرغ حق، پشک، چوگک، کلیک، چغو، هامه، کول، شباویز، مرغ شباویز، بیغوش، کنگر، کوف، کوکن، کلک، پش، پژ، مرغ شب آویز، بوف، کوچ، اشوزشت، بوم، آکو، پسک، مرغ بهمن
ترازوی بزرگ برای وزن کردن بارهای سنگین مانند کامیون و بار آن، ساختمانی که این ترازو در آن قرار دارد
فوت نمیشود، آنکه فوت نشود
نمی میرد، بی مرگ بی موت، صفتی است از صفات خدای تعالی: ای بحق بخت تو حی لاینام بادی اندر حفظ حی لایموت. (انوری) بی مرگ، آنکه نمیرد، زنده همیشگی
آنچه خواهد بود
دستگاهی است برای اندازه گیری وزن های سنگین تجاری، قپان
بوم، جغد
شکوهمند، باجلال
Opulent
роскошный
opulent
розкішний
opulentny
富丽堂皇的
opulento
opulento
opulento
opulent
weelderig
หรูหรา
فاخرٌ
वैभवशाली