جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بایقوش

بایقوش

بایقوش
جُغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پَر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، مُرغ حَق، پَشک، چوگَک، کَلیک، چَغو، هامِه، کول، شَباویز، مُرغ شَباویز، بَیغوش، کُنگُر، کوف، کوکَن، کَلِک، پُش، پُژ، مُرغ شَب آویز، بوف، کوچ، اَشوزُشت، بوم، آکو، پَسَک، مُرغ بَهمَن
بایقوش
فرهنگ فارسی عمید

بایقوت

بایقوت
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه در 34 هزارگزی جنوب باختری مراغه، سکنۀ آن 940 تن، آب از رود خانه مردی و چاه، محصول آن غلات، حبوبات، کشمش، بادام، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

بیقوش

بیقوش
بایقوش. جغد. بیغوش. (یادداشت مؤلف). رجوع به بیغوش و جغد و بوم شود
لغت نامه دهخدا

بازیگوش

بازیگوش
مشغول به بازی، بازی کننده، کسی که پیوسته بفکر بازی است
بازیگوش
فرهنگ لغت هوشیار