- باویسی
دهی از دهستان سرقلعه گرمسیر ولدبیگی بخش ثلاث کرمانشاهان، دارای 150 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
معنی باویسی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ویژگی علومی که به مطالعه و بررسی سیر بیماری بر روی بیمار می پردازد مثلاً روان شناسی بالینی
سفره دار، چاشنی گیر
آشپز، آنکه کارش پختن خوراک است، طبّاخ، خورشگر، طابخ، مطبخی، خوٰالیگر، پزنده
آشپز، آنکه کارش پختن خوراک است، طبّاخ، خورشگر، طابخ، مطبخی، خوٰالیگر، پزنده
رنگ سبز طلایی، به رنگ پر طاووس، دارای چنین رنگی، در علم زیست شناسی درختچه ای زینتی با شاخه های نازک سبز رنگ، برگ های باریک ساده و گل های زرد معطر شبیه گل اقاقیا که گونه های مختلف دارد، نوعی جامۀ رنگین
(سَ اَ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان سرقلعه گرمسیر ولدبیگی بخش ثلاث کرمانشاهان. سکنه 100 تن و قشلاق ایل ولدبیگی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
تیره ای از ایل طیبی شعبه لیراوی (از ایلات کوه گیلویۀ فارس)، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 98)
فیسایی: سبز زرین، تاوشی گونه ای جامه رنگین، مروارید رنگین، از گیاهان
اهریمنی منسوب به ابلیس دارای شیوه و صفت ابلیس بد کارانه و گمراه کننده
خویشپیر کسی که از پیش خود به دستگیری و پیری می رسد و پیر و راهنما ندارد منسوب به اویس، کسی که بدون شیخد و مرشد بمرحله کمال رسیده
منسوب به طاوس، سبز زرین، سبز دینارگون، آن که به چند رنگ زند، نوعی جامه رنگین
