بنگاه صرافی شخصی یا دولتی که مردم پول های خود را در آنجا امانت می گذارند و یا از آن وام می گیرند، از بازی های ورق، پولی که در بازی بانک در وسط می گذارند بانک خون: در پزشکی سردخانۀ مخصوصی که در آن خون هایی را که مردم می دهند نگاه می دارند تا برای انتقال به بدن کسانی که احتیاج به خون دارند مورد استفاه قرار گیرد
بنگاه صرافی شخصی یا دولتی که مردم پول های خود را در آنجا امانت می گذارند و یا از آن وام می گیرند، از بازی های ورق، پولی که در بازی بانک در وسط می گذارند بانک خون: در پزشکی سردخانۀ مخصوصی که در آن خون هایی را که مردم می دهند نگاه می دارند تا برای انتقال به بدن کسانی که احتیاج به خون دارند مورد استفاه قرار گیرد
دختر بهزبن حکیم. او روایت حدیث از برادرش عبدالملک بن بهزبن حکیم میکرد و حسین بن حسن بن حماد و هشام بن علی سیرافی و ابوبهز صقر بن عبدالرحمن از او روایت کرده اند. (اعلام النساء ص 108) دختر قتاده بن دمایه است و از پدرش روایت حدیث دارد. (اعلام النساء ص 108) (عمرو بن بانه) مغنی است مشهور به نوادر و غرائب. (از آنندراج)
دختر بهزبن حکیم. او روایت حدیث از برادرش عبدالملک بن بهزبن حکیم میکرد و حسین بن حسن بن حماد و هشام بن علی سیرافی و ابوبهز صقر بن عبدالرحمن از او روایت کرده اند. (اعلام النساء ص 108) دختر قتاده بن دمایه است و از پدرش روایت حدیث دارد. (اعلام النساء ص 108) (عمرو بن بانه) مغنی است مشهور به نوادر و غرائب. (از آنندراج)
مؤنث بارک. (اقرب الموارد). رجوع به بارک شود، عموماً بمعنی بارکش از حیوان و انسان و کشتی و امثال آن. (انجمن آرا) (آنندراج) : و گفت بار حق جز بارگیران خاص ندارند که مذلل کردۀ مجاهده باشند و ریاضت یافتۀ مشاهده. (تذکرهالاولیاء عطار). و رجوع به بارکش شود، بردارندۀ بار، آنکه بار را بروی کسی یا ستور می نهد، آنکه بار را به روی وی می نهند، بمجاز آنکه گناه یا تقصیری بر وی وارد می آورند. و مقصر و گناهکار. (ناظم الاطباء) ، هودج و عماری. (برهان) (دمزن) (آنندراج). کجاوه. هودج و پالکی. (ناظم الاطباء) : بارگیر بی قبه، محفّه. بارگیر باقبّه، هودج. هوده و بارگیر که مرکبی است زنان را. سدن، پرده یا پردۀ بارگیر. (منتهی الارب) ، اسب نااصل که برای بارکشی بکار میرود. (شعوری ج 1 ورق 161). ستوران باربردار باری، مقابل سواری: افریقیه صطبل ستوران بارگیر عموریه گریزگه باز بازیار. منوچهری. ، مادۀ هر حیوان. (برهان) (دمزن). ماده از هر حیوانی. (ناظم الاطباء) ، مادیان. (دمزن) ، آبستن و حامله، بارگیرنده. بردارندۀ بار، عاریت دهنده. (ناظم الاطباء) ، مظروف. ظرفیت. آنچه در ظرف باشد. آن مقدار که یک یا چند ستور یا عرابه بار تواند داشت: بارگیر این کشتی یکصدخروار است، نوکر: مشغول بچوبدار و فراش مشغول ببارگیر و چیله. عالی (در هجو خواتین خانجهان بهادر، از آنندراج). ، لفظی که در تکلم تکیه کلام بعضی اشخاص است مثل ’بلی’، ’خیر’، ’نگاه میکنی’ و ’عرض میشود’ و غیر آنها که بدون مناسبت مکرر در کلام می آید. محسن تأثیر گوید: هر جا که هست بیهده گو خوار و ابتر است چون حرف بارگیر زیاد ومکرر است. (فرهنگ نظام)
مؤنث بارک. (اقرب الموارد). رجوع به بارک شود، عموماً بمعنی بارکش از حیوان و انسان و کشتی و امثال آن. (انجمن آرا) (آنندراج) : و گفت بار حق جز بارگیران خاص ندارند که مذلل کردۀ مجاهده باشند و ریاضت یافتۀ مشاهده. (تذکرهالاولیاء عطار). و رجوع به بارکش شود، بردارندۀ بار، آنکه بار را بروی کسی یا ستور می نهد، آنکه بار را به روی وی می نهند، بمجاز آنکه گناه یا تقصیری بر وی وارد می آورند. و مقصر و گناهکار. (ناظم الاطباء) ، هودج و عماری. (برهان) (دِمزن) (آنندراج). کجاوه. هودج و پالکی. (ناظم الاطباء) : بارگیر بی قبه، مَحِفَّه. بارگیر باقُبَّه، هودج. هوده و بارگیر که مرکبی است زنان را. سَدَن، پرده یا پردۀ بارگیر. (منتهی الارب) ، اسب نااصل که برای بارکشی بکار میرود. (شعوری ج 1 ورق 161). ستوران باربردار باری، مقابل سواری: افریقیه صطبل ستوران بارگیر عموریه گریزگه باز بازیار. منوچهری. ، مادۀ هر حیوان. (برهان) (دِمزن). ماده از هر حیوانی. (ناظم الاطباء) ، مادیان. (دِمزن) ، آبستن و حامله، بارگیرنده. بردارندۀ بار، عاریت دهنده. (ناظم الاطباء) ، مظروف. ظرفیت. آنچه در ظرف باشد. آن مقدار که یک یا چند ستور یا عرابه بار تواند داشت: بارگیر این کشتی یکصدخروار است، نوکر: مشغول بچوبدار و فراش مشغول ببارگیر و چیله. عالی (در هجو خواتین خانجهان بهادر، از آنندراج). ، لفظی که در تکلم تکیه کلام بعضی اشخاص است مثل ’بلی’، ’خیر’، ’نگاه میکنی’ و ’عرض میشود’ و غیر آنها که بدون مناسبت مکرر در کلام می آید. محسن تأثیر گوید: هر جا که هست بیهده گو خوار و ابتر است چون حرف بارگیر زیاد ومکرر است. (فرهنگ نظام)
یکی از بلوک کردستان سنه. (جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 71 و 72). نام یکی از بخشهای شهرستان سقز است. این بخش در باختر شهرستان سقز واقع و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از طرف شمال به خطالرأس ارتفاعاتی که بین بخش بانه وبخش مرکزی سقز و مهاباد واقع شده است. از طرف جنوب به خطالرأس ارتفاعاتی که بین بانه و دره شیلر کشور عراق واقع شده و خطالرأس مذکور مرز ایران و عراق محسوب می گردد. از طرف خاور به خطالرأس ارتفاعاتی که بین دهستان سرشیو، میرده و بخش بانه واقع شده، از طرف باختر به بخش سردشت از شهرستان مهاباد (قسمتی از رود خانه زاب کوچک حد طبیعی بین دو بخش محسوب می گردد). وضع طبیعی: بخش بانه محصور بکوههای مرتفعی است که دور تا دور آن را احاطه نموده و ورود و خروج از این بخش مستلزم عبور از گردنه های مرتفع میباشد، فقط در قسمت باختر ارتفاعات پست و قسمتی رود خانه زاب است. مرتفعات منشعب از کوههای خاور و شمالی تا باختر بخش ادامه داشته و دره هائی ایجاد نموده است که هر دره یکی از دهستانهای بخش محسوب میگردد. کلیۀ رودخانه های بخش از ارتفاعات خاور سرچشمه گرفته بطرف باختر جاری و به رود خانه زاب کوچک می پیوندد. کوهها مستور از اشجار جنگلی مانند بلوط، سقز و غیره است. ساکنین از جنگلهای بخش استفاده می نمایند و بیشتر درآمد آنها از این راه تأمین میگردد بهمین مناسبت به زراعت غلات چندان پای بند نیستند و گندم مورد نیاز خود را از سقز تأمین میکنند. صادرات مهم بخش عبارت است از مازوج قلقاف که در چرمسازی مورد استفاده است، سقز، کتیرا، لبنیات، چوب و زغال. بخش بانه از هفت دهستان تشکیل شده، ذیلاً اسم هر دهستان و تعداد ده و سکنۀ آن ذکر می شود: دهستان آلوت 10 آبادی 1300 نفر \’ پشت آربابا 44 \’ 4000 \’ \’ پهلوی دژ 30 \’ 3000 \’ \’ دشت طال 26 \’ 2000\’ \’ سبدلو 11 \’ 1000 \’ \’ شوی 9 \’ 1500 \’ \’ نمیشیر 22 \’ 2200 \’ \’ قصبۀ بانه 1 \’ 5000 \’ بنابر آمار فوق بخش بانه از یک قصبه و 154 ده کوچک تشکیل شده، جمعیت آن حدود 20هزار تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
یکی از بلوک کردستان سنه. (جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 71 و 72). نام یکی از بخشهای شهرستان سقز است. این بخش در باختر شهرستان سقز واقع و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از طرف شمال به خطالرأس ارتفاعاتی که بین بخش بانه وبخش مرکزی سقز و مهاباد واقع شده است. از طرف جنوب به خطالرأس ارتفاعاتی که بین بانه و دره شیلر کشور عراق واقع شده و خطالرأس مذکور مرز ایران و عراق محسوب می گردد. از طرف خاور به خطالرأس ارتفاعاتی که بین دهستان سرشیو، میرده و بخش بانه واقع شده، از طرف باختر به بخش سردشت از شهرستان مهاباد (قسمتی از رود خانه زاب کوچک حد طبیعی بین دو بخش محسوب می گردد). وضع طبیعی: بخش بانه محصور بکوههای مرتفعی است که دور تا دور آن را احاطه نموده و ورود و خروج از این بخش مستلزم عبور از گردنه های مرتفع میباشد، فقط در قسمت باختر ارتفاعات پست و قسمتی رود خانه زاب است. مرتفعات منشعب از کوههای خاور و شمالی تا باختر بخش ادامه داشته و دره هائی ایجاد نموده است که هر دره یکی از دهستانهای بخش محسوب میگردد. کلیۀ رودخانه های بخش از ارتفاعات خاور سرچشمه گرفته بطرف باختر جاری و به رود خانه زاب کوچک می پیوندد. کوهها مستور از اشجار جنگلی مانند بلوط، سقز و غیره است. ساکنین از جنگلهای بخش استفاده می نمایند و بیشتر درآمد آنها از این راه تأمین میگردد بهمین مناسبت به زراعت غلات چندان پای بند نیستند و گندم مورد نیاز خود را از سقز تأمین میکنند. صادرات مهم بخش عبارت است از مازوج قلقاف که در چرمسازی مورد استفاده است، سقز، کتیرا، لبنیات، چوب و زغال. بخش بانه از هفت دهستان تشکیل شده، ذیلاً اسم هر دهستان و تعداد ده و سکنۀ آن ذکر می شود: دهستان آلوت 10 آبادی 1300 نفر \’ پشت آربابا 44 \’ 4000 \’ \’ پهلوی دژ 30 \’ 3000 \’ \’ دشت طال 26 \’ 2000\’ \’ سبدلو 11 \’ 1000 \’ \’ شوی 9 \’ 1500 \’ \’ نمیشیر 22 \’ 2200 \’ \’ قصبۀ بانه 1 \’ 5000 \’ بنابر آمار فوق بخش بانه از یک قصبه و 154 ده کوچک تشکیل شده، جمعیت آن حدود 20هزار تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
قلعه ای است از نواحی بربشتر از توابع اندلس و امروز در تصرف فرنگان است. (از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) حصنی است به اندلس از نواحی بربشتر. (معجم البلدان).
قلعه ای است از نواحی بِربُشتَر از توابع اندلس و امروز در تصرف فرنگان است. (از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) حصنی است به اندلس از نواحی بَرْبُشتر. (معجم البلدان).
قوس بانیه، کمانی که به وترش بچسبد و این عیب کمان است. (از تاج العروس). کمان سخت که زه آن به نهایت متصل به وی باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و آن را قوس بانله نیز گویند. (تاج العروس)
قوس بانیه، کمانی که به وترش بچسبد و این عیب کمان است. (از تاج العروس). کمان سخت که زه آن به نهایت متصل به وی باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و آن را قوس بانله نیز گویند. (تاج العروس)
قوبیلای قاآن، ابن تولی خان پادشاه چهارم ازخانان قراقرم و کلوران است. وی به سال 658 ه. ق. بر تخت شاهی نشست. در روزگار او آشفتگی و هرج و مرج در دستگاه حکومت راه یافت و میان فرزندان وی اختلاف پدید آمد. هنگامی که منکوقاآن بجانب چین رهسپار گشت برادر خود اریق بوکا را در قراقرم به نگهداری اردو معین کرد. اریق پس از مرگ برادر داعیۀ استقلال پیدا کرد و با برادر دیگر خود قبلای بنای مخالفت گذاشت و سه بار میان آن دو جنگ اتفاق افتاد. دو مرتبه پی در پی قبلای قاآن پیروز گردید و بار سوم اریق بوکا فاتح شد و قبلای به صوب ختای عنان برتافت ولی سرانجام سلطنت قراقرم و کلوران بلکه همه مملکت چنگیزخان بر قبلای قاآن مسلم گشت و اریق به دست برادر به زندان افتاد و پس از یک سال درگذشت. قبلای قاآن چند نوبت به چین لشکر فرستادو آن بلاد را بتصرف درآورد و نزدیک به دارالملک خانان ختای که آن را جیکدو میگفتند دستور داد شهری بزرگ بنیاد کنند وفات قبلای قاآن به سال 693 ق. اتفاق افتادمدت عمر وی 83 سال بود و سی و پنج سال سلطنت کرد. وی پیوسته دارای چهار وزیر بود. و دوازده پسر داشت. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 61 و 62 و جامعالتواریخ رشیدی ج 2 از ص 350 تا 580). و رجوع به قوبلای قاآن شود
قوبیلای قاآن، ابن تولی خان پادشاه چهارم ازخانان قراقرم و کلوران است. وی به سال 658 هَ. ق. بر تخت شاهی نشست. در روزگار او آشفتگی و هرج و مرج در دستگاه حکومت راه یافت و میان فرزندان وی اختلاف پدید آمد. هنگامی که منکوقاآن بجانب چین رهسپار گشت برادر خود اریق بوکا را در قراقرم به نگهداری اردو معین کرد. اریق پس از مرگ برادر داعیۀ استقلال پیدا کرد و با برادر دیگر خود قبلای بنای مخالفت گذاشت و سه بار میان آن دو جنگ اتفاق افتاد. دو مرتبه پی در پی قبلای قاآن پیروز گردید و بار سوم اریق بوکا فاتح شد و قبلای به صوب ختای عنان برتافت ولی سرانجام سلطنت قراقرم و کلوران بلکه همه مملکت چنگیزخان بر قبلای قاآن مسلم گشت و اریق به دست برادر به زندان افتاد و پس از یک سال درگذشت. قبلای قاآن چند نوبت به چین لشکر فرستادو آن بلاد را بتصرف درآورد و نزدیک به دارالملک خانان ختای که آن را جیکدو میگفتند دستور داد شهری بزرگ بنیاد کنند وفات قبلای قاآن به سال 693 ق. اتفاق افتادمدت عمر وی 83 سال بود و سی و پنج سال سلطنت کرد. وی پیوسته دارای چهار وزیر بود. و دوازده پسر داشت. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 61 و 62 و جامعالتواریخ رشیدی ج 2 از ص 350 تا 580). و رجوع به قوبلای قاآن شود
جوزف بانکس از دانشمندان و طبیعی دانان انگلستان، متولد بسال 1743 میلادی و متوفی بسال 1820 میلادی او در تاریخ 1768 میلادی با دریانورد معروف کاپیتان کوک به سیاحت دور دنیا پرداخت و به جمعآوری مجموعه های طبیعت موفق گشت و در زمان جرج سوم از مقربان دربار شد، جزیره بانکس در شمال امریکا بنام او خوانده شده است
جوزف بانکس از دانشمندان و طبیعی دانان انگلستان، متولد بسال 1743 میلادی و متوفی بسال 1820 میلادی او در تاریخ 1768 میلادی با دریانورد معروف کاپیتان کوک به سیاحت دور دنیا پرداخت و به جمعآوری مجموعه های طبیعت موفق گشت و در زمان جرج سوم از مقربان دربار شد، جزیره بانکس در شمال امریکا بنام او خوانده شده است
دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 7 هزارگزی جنوب خاوری هرسم و جنوب خاوری شاه آباد در دشت قرار دارد. هوایش سرد و دارای 180 تن سکنه میباشد. آبش از زه آب رود خانه باقرآباد و محصولش غلات، دیمی کاری، لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) ، بروی کسی آوردن گناهی راکه از آن خجل و پشیمان است. (یادداشت بخط مؤلف)
دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 7 هزارگزی جنوب خاوری هرسم و جنوب خاوری شاه آباد در دشت قرار دارد. هوایش سرد و دارای 180 تن سکنه میباشد. آبش از زه آب رود خانه باقرآباد و محصولش غلات، دیمی کاری، لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) ، بروی کسی آوردن گناهی راکه از آن خجل و پشیمان است. (یادداشت بخط مؤلف)
شهری است بکردستان نزدیک سنه. (یادداشت مؤلف). قصبۀ بانه مرکز بخش بانۀ شهرستان سقز، در 66 هزارگزی جنوب باخترسقز واقع شده، مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است: طول از گرینویچ = 45 درجه و 53 دقیقه عرض از خط استوا = 35 درجه و 59 دقیقه ارتفاع از سطح اقیانوس = 1525 گز مسافت نسبت به شهرهای مجاور: بانه به سقز 66 هزارگز بانه به سردشت 59\’ بانه به مهاباد 197 \’ بانه به مرز ایران وعراق 21 \’ قصبۀ بانه در دامنه و طول تپه ای واقع شده، کوه آربابا در 3 هزارگزی جنوب و کوه بابوس در 5 هزارگزی خاوری قرار دارد و قلل ارتفاعات مستور از جنگلهای بلوط است، کوه رشه قلعه و کوه خان و غیره زیبائی جالب توجهی به آن بخشیده است. جمعیت بانه قریب 5 هزار نفر میباشد، شغل اکثر مردم آنجا پیشه وری و از عده قلیلی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) ، مؤسس. پایه گذار. پی افکننده. آنکه بنا گذاشته است. اساس گذارنده. موجد. آغازکننده. - بانی تعزیه، آنکه روضه خوانی و تعزیه خوانی فراهم آرد. نقیب. - بانی خیر، که باعث خیر شود. مؤسس کاری نیک. نیکوکار. - بانی روضه، که مجلس روضه تشکیل دهد. که مقدمات و مخارج روضه خوانی را فراهم آرد. صاحبخانه که روضه در خانه اش خوانند. - بانی وقف، آنکه ملکی را وقف کند. آنکه قسمتی از اموال خود رابرای مصرف خیر وقف دارد. و رجوع به بنی و بناء شود. ، واقف. که بنائی یا ملکی را وقف کند، مؤلف. مصنف. مخترع، برانگیزاننده. محرک، سبب. علت، اصل. مصدر. (ناظم الاطباء) ، زن خود را به خانه خویش آرنده بعد تزوج. (ناظم الاطباء). و قیل لکل داخل باهله بان. (تاج العروس)
شهری است بکردستان نزدیک سنه. (یادداشت مؤلف). قصبۀ بانه مرکز بخش بانۀ شهرستان سقز، در 66 هزارگزی جنوب باخترسقز واقع شده، مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است: طول از گرینویچ = 45 درجه و 53 دقیقه عرض از خط استوا = 35 درجه و 59 دقیقه ارتفاع از سطح اقیانوس = 1525 گز مسافت نسبت به شهرهای مجاور: بانه به سقز 66 هزارگز بانه به سردشت 59\’ بانه به مهاباد 197 \’ بانه به مرز ایران وعراق 21 \’ قصبۀ بانه در دامنه و طول تپه ای واقع شده، کوه آربابا در 3 هزارگزی جنوب و کوه بابوس در 5 هزارگزی خاوری قرار دارد و قلل ارتفاعات مستور از جنگلهای بلوط است، کوه رشه قلعه و کوه خان و غیره زیبائی جالب توجهی به آن بخشیده است. جمعیت بانه قریب 5 هزار نفر میباشد، شغل اکثر مردم آنجا پیشه وری و از عده قلیلی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) ، مؤسس. پایه گذار. پی افکننده. آنکه بنا گذاشته است. اساس گذارنده. موجد. آغازکننده. - بانی تعزیه، آنکه روضه خوانی و تعزیه خوانی فراهم آرد. نقیب. - بانی خیر، که باعث خیر شود. مؤسس کاری نیک. نیکوکار. - بانی روضه، که مجلس روضه تشکیل دهد. که مقدمات و مخارج روضه خوانی را فراهم آرد. صاحبخانه که روضه در خانه اش خوانند. - بانی وقف، آنکه ملکی را وقف کند. آنکه قسمتی از اموال خود رابرای مصرف خیر وقف دارد. و رجوع به بنی و بناء شود. ، واقف. که بنائی یا ملکی را وقف کند، مؤلف. مصنف. مخترع، برانگیزاننده. محرک، سبب. علت، اصل. مصدر. (ناظم الاطباء) ، زن خود را به خانه خویش آرنده بعد تزوج. (ناظم الاطباء). و قیل لکل داخل باهله بان. (تاج العروس)
از ایتالیایی بانکا بمعنی میزی که روی آن چیزهائی فروشند، ، سازمان و دستگاهی که محل ذخیرۀپول مردم است و بدان داد و ستد کنند یا داد و ستد آنجا انجام گیرد، بنگاه صرافی و معاملات مهم نقدی، سازمانی که عملیات آن بطور کلی عبارت است از: نقل و انتقال وجوه و صدور بروات و نگاهداری سرمایۀ اشخاص و بکار انداختن سرمایه های مذکور برای توسعۀ تجارت و اعتبارات تجارتی بخصوص از جهت تسهیل عمل مبادلات و نقل و انتقال وجوه و دادن اعتبار و قرض به مردم با ربح کمتر از میزان عادی بازار و گاه نشر اسکناس رایج کشور، پایۀ اصلی تشکیل بانک ها را صرافیهای قدیم تشکیل میدادند، در واقع این مؤسسات بودند که واسطۀ داد و ستد و جریان پول قرار داشتند و همان سازمانهای کوچک مالی و اقتصادی پایۀ اصلی تشکیل سازمانهای معظم بانکی در دنیا شد، در ایران شاید بتوان تاریخچۀ تأسیس بانک را به زمان هخامنشیان رساند، در واقع مؤسسات پسران موراشوازنیپ پور و بانک اجی بی نخستین بانک هایی هستند که در ایران وجود داشته اند، ناصرخسرو در سفرنامه درباره صرافی و کیفیت معاملۀ مردم بصره شرحی دارد جالب: ’ ... و حال بازار آنجا (بصره) چنان بود که آن کسی را که چیزی بودی به صراف دادی و از صراف خط بستدی و هر چه بایستی بخریدی و بهای آن برصراف حواله کردی و چندان که در آن شهر بودی بیرون از خط صراف چیزی ندادی’، (سفرنامه چ دبیرسیاقی ص 114)، در داخل ایران مسکوک طلا و نقره از روزگاران قدیم ضرب شده بود و صرفاً قانون عرضه و تقاضا بر آن حکومت میکرد، در تمام ادوار تاریخ صرافان کار بانکداری را به مقیاس کوچکی انجام میدادند، تاجر با صراف معینی حساب جاری داشت، یعنی صراف برای هر تاجر دفتر مخصوصی که کلیۀ داد و ستدها متدرجاً در آن منعکس میگردید تهیه و به وی تسلیم می نمود و بجای چک از حواله های خطی و عادی استفاده میشد، کلیۀ پرداختها و دریافتها در شهرهای دور و نزدیک بوسیلۀ صراف و با استفاده از برات انجام میگرفت، در عملیات صرافی اکثر بهرۀ آن 9 و 12 درصد بود ولی حساب و قانونی نداشت و در بعضی مورد حتی به 50 درصد نیز میرسد، صرافی در ایران از سال 1266 هجری قمری تحت تأثیر شرایط بانکداری اروپا مخصوصاً لندن قرار گرفت، اما تا سال 1267 هجری قمری مؤسسه ای بنام بانک بمعنای جدید وجود نداشت، در سال مذکور ’بانک جدیدی’ که مؤسسه ای انگلیسی بود و در دیگر کشورهای آسیانیز شعبه هایی داشت، در تهران و مشهد و اصفهان و رشت و شیراز و بوشهر و تبریز شعبی باز کرد و چون در آغاز حقوق و مزایای مخصوصی نداشت، احتیاج به تحصیل امیتاز نیز پیدا نکرد، بانک مذکور در مدت کمی موفق شد که نرخ بهره را به دوازده درصد پائین آورد و در مقابل ودایعی که به آن سپرده میشد برای حساب جاری دو و نیم درصد و برای امانات بابت شش ماهه چهار درصد و یکساله شش درصد بهره می پرداخت، محل این بانک در ساختمانی بود که بعدها مرکز بانک شاهی گشت، شعبه بانک تهران ابتدا حواله های پنج قرانی و بیشتر به عهدۀ خزانه دارخود صادر میکرد و در میان مردم رواج می داد و این درواقع نخستین صورت چک بانکی یا اسکناس در ایران بود که چون این حواله را به بانک می بردند فوری در برابر آن مسکوک نقره پرداخته می شد، دیری نگذشت که این بانک جای خود را به بانک شاهنشاهی داد، توضیح آن که در اسفند 1267 هجری قمری ناصرالدین شاه قاجار امتیاز ایجادبانک شاهنشاهی را به مدت شصت سال به بارون جولیوس رویتر داد و در آبان ماه 1268 هجری قمری سهام بانک در لندن به معرض فروش گذاشته شد و سرمایۀ بانک یک میلیون لیره تعیین گردید، در ظرف چند ساعت پانزده برابر سهام نخستین خریداری شد، بانک شعب خود را در شهرستانهای ایران تأسیس کرد و درسال اول تأسیس پس از پرداخت کلیۀ مخارج 68 هزار لیره سود برد و هشت درصد نفع به صاحبان سهام پرداخت، بانک شاهنشاهی به نشر اسکناس نیز مبادرت کرد و اسکناسهای نخستین فقط در شعبه هایی که نام آن روی اسکناس نوشته شده بود قابلیت پرداخت داشت، بانک می بایست شش درصد منافع خالص سالیانۀ خود را به دولت ایران می داد، و در ابتدای تأسیس چهل هزارلیره به مدت ده سال ازقرار تنزیل شش درصد به شاه وام داد، بانک علاوه براین امتیاز، انحصار استخراج معادن آهن و سرب و مس و زیبق و زغال سنگ و نفت و جز اینها را به استثنای فلزات قیمتی به دست آورده بود، در اردیبهشت 1309 هجری شمسی بموجب قراردادی که بین دولت و بانک شاهی منعقد گردیدحق صدور اسکناس بانک شاهی ملغی شد و دولت پول کلیۀاسکناسهای صادر شدۀ آنرا تا خرداد 1310 هجری شمسی پرداخت و در عوض از پرداخت حق امتیاز نیز معاف شد، باید گفته شود که به همراه فعالیت این بانکها، مؤسسات ایرانی نیز بودند که تقریباً کار بانک را انجام میدادند تجارت خانه جهانیان (1274 هجری قمری)، تجارت خانه جمشیدیان (1265 هجری قمری)، کمپانی فارس (1275)، شرکت اتحادیه (1276)، شرکت عمومی ایران (1278 هجری قمری)، نخستین پیشنهاد تأسیس بانک ملی بصورت جدید در سال 1296 هجری قمریتوسط یکی از تجار معروف ایران یعنی حاج محمدحسن امین دارالضرب به ناصرالدین شاه داده شد، او طی کتابچه ای لزوم تأسیس بانک را توضیح داد و خود قبول نمود که سرمایۀ اصلی بانک را تأمین کند ولی این طرح جامۀعمل نپوشید، در سال 1324 هجری قمری مجدداً اعلان تأسیس بانک ملی منتشر شد ولی صورت عمل بخود نگرفت، در خرداد ماه 1300 ه، ش، نیز دولت پیشنهاد تأسیس بانک را داد که باز نتیجه نبخشید تا به سال 1306 ه، ش، که مقدمات تأسیس بانک ملی فراهم شد، از طرف دیگر در سال 1268 هجری قمری از طرف روسها نیز تقاضای امتیاز بانک شد و بانک استقراضی روس در ایران تأسیس یافت و امتیاز آن به ژاک دویولیاکف داده شد و مبالغی بدولت ایران و علماء و متنفذان قرض داد، شعب بانک در بیشتر نقاط شمالی ایران تأسیس گردید، در بهمن 1299 هجری قمری بموجب عهدنامۀ ایران و روس، بانک استقراضی بدولت ایران واگذار گشت، از طرف دولت عثمانی نیز بانکی بنام بانک عثمانی در تهران و همدان و کرمانشاه تأسیس شد، - بانک اجی بی، بانک معتبری بود در بابل بنام بانک ’اجی بی و پسران’ در زمان داریوش اول هخامنشی، درقراردادهای این بانک از سلطنت بخت النصر سوم یعنی کسی که بر داریوش یاغی شده بود نام برده شده است، اسنادی که از بابل به دست آمده میرساند که از یهودیان اسیر زمان بخت النصر دو نفرصاحب دو بانک معتبر بوده اند و بانک یکی را بانک اجی بی و پسران می نامیدند و دیگری را بانک پسران موراشوازنیپ پور، رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 553 و 554 و 950 و 951 شود، بانک پسران موراشوازنیپ پور، نام بانکی که بنام پسران موراشوازنیپ پور از اسرای یهودی در زمان بخت النصر، در بابل معروف بود، رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 950 شود، - بانک سپه، مؤسسه ایست که از وجوه بازنشستگی مستخدمان لشکری تأسیس شده است و ابتدا نام بانک پهلوی داشت، علاوه بر اینها بانکهای دیگری از جمله بانک عمران، بانک توسعۀ اعتبارات صنعتی، بانک ایران و ژاپن، بانک تهران، بانک پارس، بانک صادرات و معادن، بانک بازرگانی، بانک بیمۀ بازرگانان، بانک ایران و روس، بانک ایران و هلند و بانک اعتبارات نیز وجود دارد که اغلب از مؤسسات مهم اعتباری محسوب میشوند، درباره تاریخچۀ تأسیس بانکهادر ایران و فعالیت آنها، به جغرافیای اقتصادی کیهان از ص 398 تا 511 و نشریات بانک ملی ایران و مجلۀ بانک سپه بخصوص مجلۀ آن بانک شمارۀ اول سال اول از صص 1 تا 9 رجوع شود، - بانک کشاورزی (فلاحت سابق)، از بانکهای دولت است که بموجب قانون مصوب 9 شهریور 1309 هجری شمسی تأسیس شده است و وظیفۀ آن وام دادن به کشاورزان و مالکان و ترویج وسایل کشاورزی است، نام این بانک اخیراً به بانک اعتبارات کشاورزی و تعاونی ایران تغییر داده شده است، - بانک ملی ایران، در چهارم اردیبهشت 1307 ه، ش، مجلس شورای ملی قانون اجازۀ تأسیس بانک ملی ایران را تصویب کرد و در سال بعد بانک مذکور تأسیس گردید، سرمایۀ ابتدائی بانک دو میلیون تومان بود که به بیست هزار سهم یکصدتومانی تقسیم گردیده بود، دولت پرداخت تمام سهام را تعهد کرد، سپس حق صدور اسکناس اصولاً به بانک ملی واگذار شدو از بانک شاهنشاهی سلب گردید، این سازمان امروز مهمترین بانک در ایران است و شعب فراوان در تمام شهرستانها و حتی در دهکده های ایران دارد، مؤسساتی مانند بانک رهنی (مؤسسۀ رهنی سابق که قانون آن در دهم آبان 1305 ه، ش، تصویب شده بود) و بانک کارگشایی جزءآن است که اولی اموال غیرمنقول و دومی اشیاء منقول را به رهن میگیرد و در ازای آن با بهرۀ کم پول قرض میدهد، بانک ملی ایران در سالهای اخیر به دو بانک مرکزی و بانک ملی تقسیم شد و بانک مرکزی مأمور نشر اسکناس گردیده است قسمی قمار با ورق، (یادداشت مؤلف) نام نوعی قمار است با یک دست ورق بازی کنند و آن بدین ترتیب است که اول برگهای دارای خال دو و سه و چهار وپنج را خارج سازند و سپس دو یا چندتن که با هم بازی کنند، یکی بانک میگذارد (پولی در وسط میگذارند) و از طرف راست، همبازیها به ترتیب یکی مبلغی میخواند و بانکدار ابتدا از مجموع ورقها (برگه ها) سه برگ به طرف میدهد و بعد یک برگ خودش برمیدارد و بر زمین میزند، اگر یکی از برگهای طرف از جنس همان خال، بالاتر از برگ صاحب بانک باشد دو برابر پولی که خوانده است از بانک میبرد و گرنه فقط یک برابر همان پول می بازد، مثلاً اگر بانکدار هشت خشت بر زمین زند طرف باید یکی ازبرگهای بالاتر از آن یعنی نه یا ده یا سرباز یا بی بی یا شاه و یا آس خشت را داشته باشد تا برنده شود وگرنه به اندازۀ همان پول که خوانده است میبازد و به اصطلاح به بانک میریزد و بدین ترتیب بازی ادامه پیدا میکند تا بازیکنان همه بخوانند، اگر بانکدار باخت یعنی موجودی بانک تمام شد نفر دوم همچنان به بازی می پردازد و اگر تا پایان یک دور، موجودی بانک حداقل به سه برابر سرمایۀ اصلی رسید بانکدار بانک خود را بر میدارد و بازی او پایان می یابد، اما اگر تا پایان دور، موجودی بانک به سه برابر نرسید باز بانکدار حق برداشتن بانک و ختم بازی را ندارد مگر با رضایت آنانکه حق خواندن دارند و معمولاً بانکدار حق السکوتی بدانان میدهد و موجودی بانک را برمیدارد و بهمین ترتیب بانک ادامه می یابد، بازی که گرم میشود گاهی اطرافیان بجای اینکه مبلغ معینی بخوانند پولی برحسب شماره یکی از سه کارت خود میخوانند مثلاً میگویند: ’دو تومان وسط یا سه تومان کوچک - یا چهار تومان بزرگ’ اگر برگ بزرگ طرف ده باشد ده بار چهار یعنی چهل تومان می بازد یا دو برابر آن میبرد، منتهی اگر میزان برد طرف در این نوع بازی از موجودی بانک بیشتر باشد برنده فقط موجودی بانک را میبرد و حق مطالبۀ وجه اضاقی را ندارد
از ایتالیایی بانکا بمعنی میزی که روی آن چیزهائی فروشند، ، سازمان و دستگاهی که محل ذخیرۀپول مردم است و بدان داد و ستد کنند یا داد و ستد آنجا انجام گیرد، بنگاه صرافی و معاملات مهم نقدی، سازمانی که عملیات آن بطور کلی عبارت است از: نقل و انتقال وجوه و صدور بروات و نگاهداری سرمایۀ اشخاص و بکار انداختن سرمایه های مذکور برای توسعۀ تجارت و اعتبارات تجارتی بخصوص از جهت تسهیل عمل مبادلات و نقل و انتقال وجوه و دادن اعتبار و قرض به مردم با ربح کمتر از میزان عادی بازار و گاه نشر اسکناس رایج کشور، پایۀ اصلی تشکیل بانک ها را صرافیهای قدیم تشکیل میدادند، در واقع این مؤسسات بودند که واسطۀ داد و ستد و جریان پول قرار داشتند و همان سازمانهای کوچک مالی و اقتصادی پایۀ اصلی تشکیل سازمانهای معظم بانکی در دنیا شد، در ایران شاید بتوان تاریخچۀ تأسیس بانک را به زمان هخامنشیان رساند، در واقع مؤسسات پسران موراشوازنیپ پور و بانک اجی بی نخستین بانک هایی هستند که در ایران وجود داشته اند، ناصرخسرو در سفرنامه درباره صرافی و کیفیت معاملۀ مردم بصره شرحی دارد جالب: ’ ... و حال بازار آنجا (بصره) چنان بود که آن کسی را که چیزی بودی به صراف دادی و از صراف خط بستدی و هر چه بایستی بخریدی و بهای آن برصراف حواله کردی و چندان که در آن شهر بودی بیرون از خط صراف چیزی ندادی’، (سفرنامه چ دبیرسیاقی ص 114)، در داخل ایران مسکوک طلا و نقره از روزگاران قدیم ضرب شده بود و صرفاً قانون عرضه و تقاضا بر آن حکومت میکرد، در تمام ادوار تاریخ صرافان کار بانکداری را به مقیاس کوچکی انجام میدادند، تاجر با صراف معینی حساب جاری داشت، یعنی صراف برای هر تاجر دفتر مخصوصی که کلیۀ داد و ستدها متدرجاً در آن منعکس میگردید تهیه و به وی تسلیم می نمود و بجای چک از حواله های خطی و عادی استفاده میشد، کلیۀ پرداختها و دریافتها در شهرهای دور و نزدیک بوسیلۀ صراف و با استفاده از برات انجام میگرفت، در عملیات صرافی اکثر بهرۀ آن 9 و 12 درصد بود ولی حساب و قانونی نداشت و در بعضی مورد حتی به 50 درصد نیز میرسد، صرافی در ایران از سال 1266 هجری قمری تحت تأثیر شرایط بانکداری اروپا مخصوصاً لندن قرار گرفت، اما تا سال 1267 هجری قمری مؤسسه ای بنام بانک بمعنای جدید وجود نداشت، در سال مذکور ’بانک جدیدی’ که مؤسسه ای انگلیسی بود و در دیگر کشورهای آسیانیز شعبه هایی داشت، در تهران و مشهد و اصفهان و رشت و شیراز و بوشهر و تبریز شعبی باز کرد و چون در آغاز حقوق و مزایای مخصوصی نداشت، احتیاج به تحصیل امیتاز نیز پیدا نکرد، بانک مذکور در مدت کمی موفق شد که نرخ بهره را به دوازده درصد پائین آورد و در مقابل ودایعی که به آن سپرده میشد برای حساب جاری دو و نیم درصد و برای امانات بابت شش ماهه چهار درصد و یکساله شش درصد بهره می پرداخت، محل این بانک در ساختمانی بود که بعدها مرکز بانک شاهی گشت، شعبه بانک تهران ابتدا حواله های پنج قرانی و بیشتر به عهدۀ خزانه دارخود صادر میکرد و در میان مردم رواج می داد و این درواقع نخستین صورت چک بانکی یا اسکناس در ایران بود که چون این حواله را به بانک می بردند فوری در برابر آن مسکوک نقره پرداخته می شد، دیری نگذشت که این بانک جای خود را به بانک شاهنشاهی داد، توضیح آن که در اسفند 1267 هجری قمری ناصرالدین شاه قاجار امتیاز ایجادبانک شاهنشاهی را به مدت شصت سال به بارون جولیوس رویتر داد و در آبان ماه 1268 هجری قمری سهام بانک در لندن به معرض فروش گذاشته شد و سرمایۀ بانک یک میلیون لیره تعیین گردید، در ظرف چند ساعت پانزده برابر سهام نخستین خریداری شد، بانک شعب خود را در شهرستانهای ایران تأسیس کرد و درسال اول تأسیس پس از پرداخت کلیۀ مخارج 68 هزار لیره سود برد و هشت درصد نفع به صاحبان سهام پرداخت، بانک شاهنشاهی به نشر اسکناس نیز مبادرت کرد و اسکناسهای نخستین فقط در شعبه هایی که نام آن روی اسکناس نوشته شده بود قابلیت پرداخت داشت، بانک می بایست شش درصد منافع خالص سالیانۀ خود را به دولت ایران می داد، و در ابتدای تأسیس چهل هزارلیره به مدت ده سال ازقرار تنزیل شش درصد به شاه وام داد، بانک علاوه براین امتیاز، انحصار استخراج معادن آهن و سرب و مس و زیبق و زغال سنگ و نفت و جز اینها را به استثنای فلزات قیمتی به دست آورده بود، در اردیبهشت 1309 هجری شمسی بموجب قراردادی که بین دولت و بانک شاهی منعقد گردیدحق صدور اسکناس بانک شاهی ملغی شد و دولت پول کلیۀاسکناسهای صادر شدۀ آنرا تا خرداد 1310 هجری شمسی پرداخت و در عوض از پرداخت حق امتیاز نیز معاف شد، باید گفته شود که به همراه فعالیت این بانکها، مؤسسات ایرانی نیز بودند که تقریباً کار بانک را انجام میدادند تجارت خانه جهانیان (1274 هجری قمری)، تجارت خانه جمشیدیان (1265 هجری قمری)، کمپانی فارس (1275)، شرکت اتحادیه (1276)، شرکت عمومی ایران (1278 هجری قمری)، نخستین پیشنهاد تأسیس بانک ملی بصورت جدید در سال 1296 هجری قمریتوسط یکی از تجار معروف ایران یعنی حاج محمدحسن امین دارالضرب به ناصرالدین شاه داده شد، او طی کتابچه ای لزوم تأسیس بانک را توضیح داد و خود قبول نمود که سرمایۀ اصلی بانک را تأمین کند ولی این طرح جامۀعمل نپوشید، در سال 1324 هجری قمری مجدداً اعلان تأسیس بانک ملی منتشر شد ولی صورت عمل بخود نگرفت، در خرداد ماه 1300 هَ، ش، نیز دولت پیشنهاد تأسیس بانک را داد که باز نتیجه نبخشید تا به سال 1306 هَ، ش، که مقدمات تأسیس بانک ملی فراهم شد، از طرف دیگر در سال 1268 هجری قمری از طرف روسها نیز تقاضای امتیاز بانک شد و بانک استقراضی روس در ایران تأسیس یافت و امتیاز آن به ژاک دویولیاکف داده شد و مبالغی بدولت ایران و علماء و متنفذان قرض داد، شعب بانک در بیشتر نقاط شمالی ایران تأسیس گردید، در بهمن 1299 هجری قمری بموجب عهدنامۀ ایران و روس، بانک استقراضی بدولت ایران واگذار گشت، از طرف دولت عثمانی نیز بانکی بنام بانک عثمانی در تهران و همدان و کرمانشاه تأسیس شد، - بانک اِجی بی، بانک معتبری بود در بابل بنام بانک ’اجی بی و پسران’ در زمان داریوش اول هخامنشی، درقراردادهای این بانک از سلطنت بخت النصر سوم یعنی کسی که بر داریوش یاغی شده بود نام برده شده است، اسنادی که از بابل به دست آمده میرساند که از یهودیان اسیر زمان بخت النصر دو نفرصاحب دو بانک معتبر بوده اند و بانک یکی را بانک اجی بی و پسران می نامیدند و دیگری را بانک پسران موراشوازنیپ پور، رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 553 و 554 و 950 و 951 شود، بانک پسران موراشوازنیپ پور، نام بانکی که بنام پسران موراشوازنیپ پور از اسرای یهودی در زمان بخت النصر، در بابل معروف بود، رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 950 شود، - بانک سپه، مؤسسه ایست که از وجوه بازنشستگی مستخدمان لشکری تأسیس شده است و ابتدا نام بانک پهلوی داشت، علاوه بر اینها بانکهای دیگری از جمله بانک عمران، بانک توسعۀ اعتبارات صنعتی، بانک ایران و ژاپن، بانک تهران، بانک پارس، بانک صادرات و معادن، بانک بازرگانی، بانک بیمۀ بازرگانان، بانک ایران و روس، بانک ایران و هلند و بانک اعتبارات نیز وجود دارد که اغلب از مؤسسات مهم اعتباری محسوب میشوند، درباره تاریخچۀ تأسیس بانکهادر ایران و فعالیت آنها، به جغرافیای اقتصادی کیهان از ص 398 تا 511 و نشریات بانک ملی ایران و مجلۀ بانک سپه بخصوص مجلۀ آن بانک شمارۀ اول سال اول از صص 1 تا 9 رجوع شود، - بانک کشاورزی (فلاحت سابق)، از بانکهای دولت است که بموجب قانون مصوب 9 شهریور 1309 هجری شمسی تأسیس شده است و وظیفۀ آن وام دادن به کشاورزان و مالکان و ترویج وسایل کشاورزی است، نام این بانک اخیراً به بانک اعتبارات کشاورزی و تعاونی ایران تغییر داده شده است، - بانک ملی ایران، در چهارم اردیبهشت 1307 هَ، ش، مجلس شورای ملی قانون اجازۀ تأسیس بانک ملی ایران را تصویب کرد و در سال بعد بانک مذکور تأسیس گردید، سرمایۀ ابتدائی بانک دو میلیون تومان بود که به بیست هزار سهم یکصدتومانی تقسیم گردیده بود، دولت پرداخت تمام سهام را تعهد کرد، سپس حق صدور اسکناس اصولاً به بانک ملی واگذار شدو از بانک شاهنشاهی سلب گردید، این سازمان امروز مهمترین بانک در ایران است و شعب فراوان در تمام شهرستانها و حتی در دهکده های ایران دارد، مؤسساتی مانند بانک رهنی (مؤسسۀ رهنی سابق که قانون آن در دهم آبان 1305 هَ، ش، تصویب شده بود) و بانک کارگشایی جزءآن است که اولی اموال غیرمنقول و دومی اشیاء منقول را به رهن میگیرد و در ازای آن با بهرۀ کم پول قرض میدهد، بانک ملی ایران در سالهای اخیر به دو بانک مرکزی و بانک ملی تقسیم شد و بانک مرکزی مأمور نشر اسکناس گردیده است قسمی قمار با ورق، (یادداشت مؤلف) نام نوعی قمار است با یک دست ورق بازی کنند و آن بدین ترتیب است که اول برگهای دارای خال دو و سه و چهار وپنج را خارج سازند و سپس دو یا چندتن که با هم بازی کنند، یکی بانک میگذارد (پولی در وسط میگذارند) و از طرف راست، همبازیها به ترتیب یکی مبلغی میخواند و بانکدار ابتدا از مجموع ورقها (برگه ها) سه برگ به طرف میدهد و بعد یک برگ خودش برمیدارد و بر زمین میزند، اگر یکی از برگهای طرف از جنس همان خال، بالاتر از برگ صاحب بانک باشد دو برابر پولی که خوانده است از بانک میبرد و گرنه فقط یک برابر همان پول می بازد، مثلاً اگر بانکدار هشت خشت بر زمین زند طرف باید یکی ازبرگهای بالاتر از آن یعنی نه یا ده یا سرباز یا بی بی یا شاه و یا آس خشت را داشته باشد تا برنده شود وگرنه به اندازۀ همان پول که خوانده است میبازد و به اصطلاح به بانک میریزد و بدین ترتیب بازی ادامه پیدا میکند تا بازیکنان همه بخوانند، اگر بانکدار باخت یعنی موجودی بانک تمام شد نفر دوم همچنان به بازی می پردازد و اگر تا پایان یک دور، موجودی بانک حداقل به سه برابر سرمایۀ اصلی رسید بانکدار بانک خود را بر میدارد و بازی او پایان می یابد، اما اگر تا پایان دور، موجودی بانک به سه برابر نرسید باز بانکدار حق برداشتن بانک و ختم بازی را ندارد مگر با رضایت آنانکه حق خواندن دارند و معمولاً بانکدار حق السکوتی بدانان میدهد و موجودی بانک را برمیدارد و بهمین ترتیب بانک ادامه می یابد، بازی که گرم میشود گاهی اطرافیان بجای اینکه مبلغ معینی بخوانند پولی برحسب شماره یکی از سه کارت خود میخوانند مثلاً میگویند: ’دو تومان وسط یا سه تومان کوچک - یا چهار تومان بزرگ’ اگر برگ بزرگ طرف ده باشد ده بار چهار یعنی چهل تومان می بازد یا دو برابر آن میبرد، منتهی اگر میزان برد طرف در این نوع بازی از موجودی بانک بیشتر باشد برنده فقط موجودی بانک را میبرد و حق مطالبۀ وجه اضاقی را ندارد
بنگاه صرافی دولتی یا شخصی که اشخاص پولهای خود رابامانت میگذارند فرانسوی بانک بایگ بنگاهی اقتصادی ملی یا دولتی که مردم پولهای خود را در آن بامانت سپارند و در موقع لزوم با صدور چک از پول خود برداشت کنند و همچنین در مقابل تضمین اعتباری پیدا کنند و بهنگام ضرورت وام گیرند، نوعی از بازی ورق، پولی که در بازی بانک در میان نهند
بنگاه صرافی دولتی یا شخصی که اشخاص پولهای خود رابامانت میگذارند فرانسوی بانک بایگ بنگاهی اقتصادی ملی یا دولتی که مردم پولهای خود را در آن بامانت سپارند و در موقع لزوم با صدور چک از پول خود برداشت کنند و همچنین در مقابل تضمین اعتباری پیدا کنند و بهنگام ضرورت وام گیرند، نوعی از بازی ورق، پولی که در بازی بانک در میان نهند
مؤسسه ای اقتصادی، ملی یا دولتی که مردم پول های خود را در آن به امانت سپارند و در موقع لزوم برداشت کنند، مجموعه ای است برای نگه داری منظم و قابل دسترس خون یا اعضای بدن، پولی که قماربازها وارد بازی می کنند، اطلاعات مؤسسه
مؤسسه ای اقتصادی، ملی یا دولتی که مردم پول های خود را در آن به امانت سپارند و در موقع لزوم برداشت کنند، مجموعه ای است برای نگه داری منظم و قابل دسترس خون یا اعضای بدن، پولی که قماربازها وارد بازی می کنند، اطلاعات مؤسسه