جدول جو
جدول جو

معنی بانه

بانه
(نَ)
شهری است بکردستان نزدیک سنه. (یادداشت مؤلف). قصبۀ بانه مرکز بخش بانۀ شهرستان سقز، در 66 هزارگزی جنوب باخترسقز واقع شده، مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است:
طول از گرینویچ = 45 درجه و 53 دقیقه
عرض از خط استوا = 35 درجه و 59 دقیقه
ارتفاع از سطح اقیانوس = 1525 گز
مسافت نسبت به شهرهای مجاور:
بانه به سقز 66 هزارگز
بانه به سردشت 59\’
بانه به مهاباد 197 \’
بانه به مرز ایران وعراق 21 \’
قصبۀ بانه در دامنه و طول تپه ای واقع شده، کوه آربابا در 3 هزارگزی جنوب و کوه بابوس در 5 هزارگزی خاوری قرار دارد و قلل ارتفاعات مستور از جنگلهای بلوط است، کوه رشه قلعه و کوه خان و غیره زیبائی جالب توجهی به آن بخشیده است. جمعیت بانه قریب 5 هزار نفر میباشد، شغل اکثر مردم آنجا پیشه وری و از عده قلیلی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) ، مؤسس. پایه گذار. پی افکننده. آنکه بنا گذاشته است. اساس گذارنده. موجد. آغازکننده.
- بانی تعزیه، آنکه روضه خوانی و تعزیه خوانی فراهم آرد. نقیب.
- بانی خیر، که باعث خیر شود. مؤسس کاری نیک. نیکوکار.
- بانی روضه، که مجلس روضه تشکیل دهد. که مقدمات و مخارج روضه خوانی را فراهم آرد. صاحبخانه که روضه در خانه اش خوانند.
- بانی وقف، آنکه ملکی را وقف کند. آنکه قسمتی از اموال خود رابرای مصرف خیر وقف دارد. و رجوع به بنی و بناء شود.
، واقف. که بنائی یا ملکی را وقف کند، مؤلف. مصنف. مخترع، برانگیزاننده. محرک، سبب. علت، اصل. مصدر. (ناظم الاطباء) ، زن خود را به خانه خویش آرنده بعد تزوج. (ناظم الاطباء). و قیل لکل داخل باهله بان. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا