جدول جو
جدول جو

معنی بامشاد - جستجوی لغت در جدول جو

بامشاد
(پسرانه)
کسی که در سحرگاهان شاد است، نام یکی از موسیقیدانان معروف در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
تصویری از بامشاد
تصویر بامشاد
فرهنگ نامهای ایرانی
بامشاد
نام خنیاگری درزمان خسروپرویز، (یادداشت مؤلف)، نام مطربی است که او نیز مانند باربد عدیل و نظیر نداشته، (برهان قاطع) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ شعوری) (هفت قلزم) (از انجمن آرای ناصری)، مطربی است، وجه تسمیه آنکه بامداد چنان می نواخت و می خواند که همه کس را شاد میکرد، (فرهنگ رشیدی)، مطربی بوده از امثال باربد، (آنندراج)، مطربی در قدیم که در نواختن مشهور بوده، (فرهنگ نظام)، نام نوازنده ای معروف، (ناظم الاطباء)، از موسیقیدانان و مطربان زمان خسرو پرویز ساسانی بوده است اما احوال این خنیاگر چنانکه باید روشن نیست، (از فهرست اعلام دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی) :
بلبل باغی به باغ دوش نوائی بزد
خوبتر از باربد، نیکتر از بامشاد،
منوچهری،
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرمشاد
تصویر خرمشاد
(پسرانه)
با طراوت و شاداب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامداد
تصویر کامداد
(پسرانه)
نام وزیر و مشاور آبتین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
(پسرانه)
رامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیرشاد
تصویر بیرشاد
(پسرانه)
یادمان خوشحالی (نگارش کردی: بیرشاد)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جامشید
تصویر جامشید
(پسرانه)
جمشید، دارای فره ایزدی، نام پسر تهمورث پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامیاد
تصویر رامیاد
(پسرانه)
زامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامشاد
تصویر رامشاد
(پسرانه)
مرکب از رام (آرام یا مطیع) + شاد (خوشحال)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامشاد
تصویر کامشاد
(پسرانه)
مرکب از کام (خواسته، آرزو) + شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
(پسرانه)
پگاه، سپیده دم، نام پدر مزدک، صبح، نام پدر مزدک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
نزدیک طلوع آفتاب، اول روز، صبح زود، سپیده دم، پگاه، صبح، غادیه، بامدادان، بامگاه، صباح، غدو، صدیع، علی الصباح، غدات، باکر، صبح بام، صبحدم، صبحگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باسواد
تصویر باسواد
آنکه بتواند بخواند و بنویسد، عالم، دانشمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازگشاد
تصویر بازگشاد
دوباره گشودن، گشایش در سختی و پیچیدگی کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بامگاه
تصویر بامگاه
بامداد، اول روز، صبح زود، سپیده دم، پگاه، صبح، غادیه، بامدادان، صباح، غدو، صدیع، علی الصباح، غدات، باکر، صبح بام، صبحدم، صبحگاه، بام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
روز بیست و هشتم از هر ماه خورشیدی، برای مثال چون روز زامیاد نیاری ز می تو یاد؟ / زیرا که خوش تر آید می روز زامیاد (مسعودسعد - مجمع الفرس - زامیاد)، در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامراد
تصویر نامراد
کسی که به مراد و مقصود خود نرسیده، ناکام، محروم
فرهنگ فارسی عمید
دادۀ بام، آفریدۀ فروغ، بخشیدۀ روشنائی، دادۀ صبح، فردا صبح، (ناظم الاطباء)، اما این معنی مخصوص این نسخه است
لغت نامه دهخدا
کوه بامداد بامداد کوه، حمداﷲ مستوفی گوید کوه بامداد به لر کوچک (لرستان) است و در زبده التواریخ آمده که بر آن سنگ که بجای هیمه بکار میدارند (= زغال سنگ)، اما از بخار و دودش جانوران میگریزند، (از نزهه القلوب چ لیدن مقالۀ سوم ص 192)، در حدود بامداد کوه سنگی است که بدان نان و آش میتوان پخت و از رائحۀ آن جانوران میگریزند، (تاریخ گزیده نسخۀ چ عکسی ص 557)
لغت نامه دهخدا
نام پدر مزدک است که پسرش در زمان قباد ساسانی (490- 531 میلادی) خروج کرد، (فرهنگ ایران باستان پورداود ص 8)، و بهمین سبب او را مزدک بامدادان گویند: نخستین کس که اندر جهان مذهب معطله آورد مردی بود که اندر زمین عجم پدید آمد، اورا مزدک بامدادان نام بود و او را موبد موبدان گفتند، بروزگار ملک قباد که پدر نوشیروان بود خواست که کیش گبران به زیان آورد و راه نو در جهان گسترد، (سیاست نامه چ اقبال ص 237)، در گزارش یک جملۀ وندیداد (فرگرد 4 بند 49) از مزدک بامدادان که بفرمان خسرو اول کشته شد نام برده شده است، (مزدیسنا و ادب پارسی دکتر معین ص 7)، بامداد بمعنی داده و بخشیده و آفریدۀفروغ است و نام پدر مزدک بوده که در عهد قباد ساسانی ظهور کرد و ’ان’ در این کلمه بجای یاء نسبی است که در بسیاری از کلمات پهلوی آمده است مثل زرتشت سپنتمان یا آذرباد مهر اسپندان و اردشیر بابکان، (از خرده اوستا ص 99)، و رجوع به مزدک و رجوع به بامداد شود، خوش سخن، طیبت گوی، ملیح
لغت نامه دهخدا
تصویری از بام زد
تصویر بام زد
کوس نقاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باتشدد
تصویر باتشدد
بادرشتی و تندی و تغیر: با تشدد چنین گفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازگشاد
تصویر بازگشاد
دوباره گشودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهماد
تصویر باهماد
اتحادیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسواد
تصویر باسواد
فرهیخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشماق
تصویر باشماق
ترکی باشه نام جایی است ترکی کفش، دم پایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح و صبحگاهان، وقت طلوع فجر، صباح، پیش از طلوع آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامگاه
تصویر بامگاه
هنگام صبح، صبحگاه، بامداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمراد
تصویر برمراد
برحسب مراد و مقصود، موافق میل وخواهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح، بام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شام شاد
تصویر شام شاد
شب به خیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بام شاد
تصویر بام شاد
صبح به خیر
فرهنگ واژه فارسی سره
باکر، بامدادان، پگاه، سپیده دم، شفق، صباح، صبح، فجر، فلق
متضاد: شام، عشا
فرهنگ واژه مترادف متضاد