جدول جو
جدول جو

معنی بالکل - جستجوی لغت در جدول جو

بالکل
بطور کلی، یکسره، تماماً
تصویری از بالکل
تصویر بالکل
فرهنگ لغت هوشیار
بالکل
تماماً، کلاً، همگی
تصویری از بالکل
تصویر بالکل
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بالکن
تصویر بالکن
مهتابی، ایوانچه، ایوان کوچک جلو عمارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالکا
تصویر بالکا
ازملک
فرهنگ لغت هوشیار
تیر ستبر که در پوشش خانه ها بکار برند چوب بزرگ و ضخیم که دو سر آنرا بر بالای دو دیوار ساختمان گذارند و سر تیره های سقف را روی آن قرار دهند حمال سرانداز شاه تیر بالا گر، ستون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالکن
تصویر بالکن
ایوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالکن
تصویر بالکن
ایوان نرده دار کوچک جلو ساختمان، سالن فوقانی در سینما، تئاتر یا مجالس قانون گذاری که مشرف به طبقۀ پایین است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالکن
تصویر بالکن
((کُ))
ایوان، مهتابی، طبقه بالای تئاتر یا سینما، ایوان کوچک جلوی کاشانه، ایوانک (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باکل
تصویر باکل
فرانسوی گل کمر (جواهرات سلطنتی ایران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالک
تصویر بالک
(پسرانه)
استخوان کتف، نام کوهی در کردستان، نام منطقه ایی در کردستان، نام قبیله ایی در کردستان، نام روستایی در کردستان (نگارش کردی: بالک)
فرهنگ نامهای ایرانی
مایعی است فرارکه دارای طعم تند و سوزان میباشد و بر دو قسم است یکی الکل اتیلیک که در تمام نوشابه های خمری شراب و عرق و امثال آنها موجود است و آن را الکل سفید هم میگویند و دیگر الکل متیلیک که از تقطیر چوب به دست میاید و در صنعت به کار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکل
تصویر الکل
مایعی فرّار، با طعم تند و سوزان که در صنعت داروسازی و تهیۀ مشروبات الکلی به کار می رود. محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت، الکل سفید
الکل اتیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ با بوی مطبوع و طعم تند که در نوشابه های الکلی موجود است و در داروسازی و صنعت به کار می رود
الکل متیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ و سمّی که از تقطیر چوب به دست می آید و در صنعت و طب به کار می رود. عرق چوب، الکل چوب، الکل صنعتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الکل
تصویر الکل
((اَ کُ))
جسمی است آلی، فرّار و دارای مزه تند که در پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد، مشروب سکرآور مانند، شراب، ویسکی و عرق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلکل
تصویر بلکل
((بِ کَ))
آب نیم گرم، بلکک، بنکل
فرهنگ فارسی معین