مرکّب از: ب + ال + کل، تماماً. سراسر. یکسره. همگی. (فرهنگ رازی)، از همه جهت. بطور کلی. (ناظم الاطباء) : روزبروز آن آب کمتر میشود و هوا میگردد تا آنگاه که بالکل خشک شود. (رسالۀ کائنات جو ابوحاتم اسفزاری)، و رجوع به کل شود
مُرَکَّب اَز: ب + ال + کل، تماماً. سراسر. یکسره. همگی. (فرهنگ رازی)، از همه جهت. بطور کلی. (ناظم الاطباء) : روزبروز آن آب کمتر میشود و هوا میگردد تا آنگاه که بالکل خشک شود. (رسالۀ کائنات جو ابوحاتم اسفزاری)، و رجوع به کل شود
مایعی فرّار، با طعم تند و سوزان که در صنعت داروسازی و تهیۀ مشروبات الکلی به کار می رود. محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت، الکل سفید الکل اتیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ با بوی مطبوع و طعم تند که در نوشابه های الکلی موجود است و در داروسازی و صنعت به کار می رود الکل متیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ و سمّی که از تقطیر چوب به دست می آید و در صنعت و طب به کار می رود. عرق چوب، الکل چوب، الکل صنعتی
مایعی فرّار، با طعم تند و سوزان که در صنعت داروسازی و تهیۀ مشروبات الکلی به کار می رود. محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت، الکل سفید الکل اتیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ با بوی مطبوع و طعم تند که در نوشابه های الکلی موجود است و در داروسازی و صنعت به کار می رود الکل متیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ و سمّی که از تقطیر چوب به دست می آید و در صنعت و طب به کار می رود. عرق چوب، الکل چوب، الکل صنعتی
پالگانه. (لغات فرهنگستان). بالکانه. مهتابی. ایوانچه. خروجی. پالانه. روشن. (یادداشت مؤلف). پیش آمدگی در طبقۀ دوم هر ساختمان که معمولاً بداخل اطاق راه دارد و در حکم یک راهرو کم پهنا در جلو اطاق و سایبانی برای طبقۀ اول است و در تابستان از آن استفاده شود. معمولاً سرتیرهای آهنی یا چوبی سقف طبقۀ اول را قریب یک گز در فضا جلوتر برند و میانشان سقف زنند و بپوشانند و گاه برای حفاظت گرداگرد آنرا نرده گذارند. بالکن معمولاً بی سقف است و حال آنکه غلام گردشی و پاگرد سقف دارد
پالگانه. (لغات فرهنگستان). بالکانه. مهتابی. ایوانچه. خروجی. پالانه. روشن. (یادداشت مؤلف). پیش آمدگی در طبقۀ دوم هر ساختمان که معمولاً بداخل اطاق راه دارد و در حکم یک راهرو کم پهنا در جلو اطاق و سایبانی برای طبقۀ اول است و در تابستان از آن استفاده شود. معمولاً سرتیرهای آهنی یا چوبی سقف طبقۀ اول را قریب یک گز در فضا جلوتر برند و میانشان سقف زنند و بپوشانند و گاه برای حفاظت گرداگرد آنرا نرده گذارند. بالکن معمولاً بی سقف است و حال آنکه غلام گردشی و پاگرد سقف دارد
این کلمه در قرن شانزدهم از ’الکحل’ عربی عاریه گرفته شده است. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال 3 شماره 3 و 4 ص 93) (لاروس کبیر مدیکال). محمد زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت و آن را الکحل نامید، امروزه این آزمایش را با قرع و انبیق و یا اسباب تقطیر و مبرد (لوله ای که از لولۀ دیگری احاطه شده و از میان دو لوله آب سرد جریان دارد) انجام میدهند، قطرات اولیۀ تقطیر، الکل بیشتر دارد ولی قطرات بعدی آبش بیشتر است. الکل خالص مایعی است بیرنگ با بویی مطبوع و طعمی سوزان. وزن مخصوص آن 0/8 است و در 78 میجوشد و در 130 منجمد میشود، به همین جهت با آن میزان الحراره هایی برای اندازه گیری حرارتهای پست میسازند. الکل حلال خوبی است. ید، کافور، لاستیک، چربی و اسانسهای نباتی در آن حل میشوند. تنتورید محلول ید در الکل است. الکل با آب به هر نسبتی مخلوط میشود و این عمل همیشه با ایجادگرما و نقصان حجم همراه است. درجۀ الکلی یک محلول الکلی حجم الکل خالص آن است که در هر 100 سانتیمتر مکعب آن موجود است، مثلاً الکل 80 درجه یعنی محلولی که در هر 100 سانتیمتر مکعب آن 80 سانتیمتر مکعب الکل خالص وجود دارد. برای تعیین درجۀ الکلی از الکل سنج استفاده میشود. الکل قوی 96 درجه است و تهیۀ الکل 100 درجه بسیار دشوار است. و رجوع به ’الکلها’ شود. مصارف الکل: الکل بعنوان سوخت در چراغهاو همچنین بعنوان حلال برای تهیۀ لاک الکل، ورنی، مواد منفجره، سلولوئید، تنتورید، ادوکلن، بسیاری از محلولهای دارویی و عطرها بکار میرود، و نیز آن را برای تهیۀ اتر بیهوشی، سرکه، کلروفرم و جز آن مصرف میکنند. مشروبات الکلی برای قلب و کبد و روده ها مضر است. و مضرات اجتماعی آن بیشتر است زیرا اغلب جنایات در حال مستی رخ میدهد. رجوع به شیمی مختصر آلی پریمن صص 119- 229 و شیمی آلی شیخ ج 1 صص 121- 125 و مادۀ ’الکلها’ شود. - چندالکلی، الکلی که عامل اکسیدریل (OH) آن متعدّد باشد. - دوالکلی، الکلی که دارای 2 عامل اکسیدریل (OH) باشد. - یک الکلی، ممکن است عامل اکسیدریل (OH) در هیدروکربوری چند بار تکرار شود و بنابراین ممکن است جسم یک الکلی و دوالکلی و چند الکلی بدست آید. و رجوع به الکلها شود
این کلمه در قرن شانزدهم از ’الکحل’ عربی عاریه گرفته شده است. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال 3 شماره 3 و 4 ص 93) (لاروس کبیر مدیکال). محمد زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت و آن را الکحل نامید، امروزه این آزمایش را با قرع و انبیق و یا اسباب تقطیر و مبرد (لوله ای که از لولۀ دیگری احاطه شده و از میان دو لوله آب سرد جریان دارد) انجام میدهند، قطرات اولیۀ تقطیر، الکل بیشتر دارد ولی قطرات بعدی آبش بیشتر است. الکل خالص مایعی است بیرنگ با بویی مطبوع و طعمی سوزان. وزن مخصوص آن 0/8 است و در ْ78 میجوشد و در ْ130 منجمد میشود، به همین جهت با آن میزان الحراره هایی برای اندازه گیری حرارتهای پست میسازند. الکل حلال خوبی است. ید، کافور، لاستیک، چربی و اسانسهای نباتی در آن حل میشوند. تنتورید محلول ید در الکل است. الکل با آب به هر نسبتی مخلوط میشود و این عمل همیشه با ایجادگرما و نقصان حجم همراه است. درجۀ الکلی یک محلول الکلی حجم الکل خالص آن است که در هر 100 سانتیمتر مکعب آن موجود است، مثلاً الکل 80 درجه یعنی محلولی که در هر 100 سانتیمتر مکعب آن 80 سانتیمتر مکعب الکل خالص وجود دارد. برای تعیین درجۀ الکلی از الکل سنج استفاده میشود. الکل قوی 96 درجه است و تهیۀ الکل 100 درجه بسیار دشوار است. و رجوع به ’الکلها’ شود. مصارف الکل: الکل بعنوان سوخت در چراغهاو همچنین بعنوان حلال برای تهیۀ لاک الکل، ورنی، مواد منفجره، سلولوئید، تنتورید، ادوکلن، بسیاری از محلولهای دارویی و عطرها بکار میرود، و نیز آن را برای تهیۀ اتر بیهوشی، سرکه، کلروفرم و جز آن مصرف میکنند. مشروبات الکلی برای قلب و کبد و روده ها مضر است. و مضرات اجتماعی آن بیشتر است زیرا اغلب جنایات در حال مستی رخ میدهد. رجوع به شیمی مختصر آلی پریمن صص 119- 229 و شیمی آلی شیخ ج 1 صص 121- 125 و مادۀ ’الکلها’ شود. - چندالکلی، الکلی که عامل اکسیدریل (OH) آن متعدّد باشد. - دوالکلی، الکلی که دارای 2 عامل اکسیدریل (OH) باشد. - یک الکلی، ممکن است عامل اکسیدریل (OH) در هیدروکربوری چند بار تکرار شود و بنابراین ممکن است جسم یک الکلی و دوالکلی و چند الکلی بدست آید. و رجوع به الکلها شود
یکی از دهستانهای بخش مریوان شهرستان سنندج. این دهستان در جنوب خاوری بخش واقع و محدود است از شمال بدهستان سرشیو، از جنوب به بخش اورامان، از خاور به دهستان کلاترزان و از باختر به دهستان ویسۀ مریوان. موقعیت طبیعی دهستان کوهستانی و جنگلی و سردسیر است. آب قراء آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن جنگلی مانند مازوج، کلکاف، گزنگبین است. دهستان بالک از 23 آبادی تشکیل شده، سکنۀ آن در حدود 4400 تن است، مرکز دهستان ده بالک و قراء مهم آن بشرح زیر است: دری، خیرآباد، چور، بیژن آباد، دگاشیخان، لنج آباد، نبله. راه فرعی اتومبیل رو مریوان به رزآب از کنار آبادیهای ریخلان، کال پائین و دگاشیخان این دهستان میگذرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) نام ده مرکزی دهستان بالک بخش مریوان شهرستان سنندج که در 11 هزارگزی جنوب خاوری دژ شاهپور و 5 هزارگزی خاور راه اتومبیل رو مریوان به رزاب واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 540 تن سکنه، آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و توتون و مختصری حبوبات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و راهش مالرو است. از پل چوبی جنوب برقلعه ممکن است اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
یکی از دهستانهای بخش مریوان شهرستان سنندج. این دهستان در جنوب خاوری بخش واقع و محدود است از شمال بدهستان سرشیو، از جنوب به بخش اورامان، از خاور به دهستان کلاترزان و از باختر به دهستان ویسۀ مریوان. موقعیت طبیعی دهستان کوهستانی و جنگلی و سردسیر است. آب قراء آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن جنگلی مانند مازوج، کلکاف، گزنگبین است. دهستان بالک از 23 آبادی تشکیل شده، سکنۀ آن در حدود 4400 تن است، مرکز دهستان ده بالک و قراء مهم آن بشرح زیر است: دری، خیرآباد، چور، بیژن آباد، دگاشیخان، لنج آباد، نبله. راه فرعی اتومبیل رو مریوان به رزآب از کنار آبادیهای ریخلان، کال پائین و دگاشیخان این دهستان میگذرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) نام ده مرکزی دهستان بالک بخش مریوان شهرستان سنندج که در 11 هزارگزی جنوب خاوری دژ شاهپور و 5 هزارگزی خاور راه اتومبیل رو مریوان به رزاب واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 540 تن سکنه، آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و توتون و مختصری حبوبات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و راهش مالرو است. از پل چوبی جنوب برقلعه ممکن است اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
آب اندک، (ناظم الاطباء)، کمی از آب، (از اقرب الموارد)، ما فی البئر بالول، ای شی ٔ من الماء، قطرۀ آبی در چاه نیست، (از اقرب الموارد)، بیگانه، در الجزایر ’برانی ها’ اقوام عرب و قبایلی هستند که به شهرها آیند و برای صنایع خود تمرین های فوری و کوتاه مدت کنند، بیگانه، نفی بلد شده، کسانی که خارج از قصر پذیرایی میشوند، خارجی: امورالبرانیه، امور خارجی، در تداول، صاحب منصبی که خارج از دربار جای دارد و به شخص پادشاه یا فرمانروا بستگی ندارد، دورافتاده: ارض برانیه، سرزمینی که از قسمت مسکونی دور افتاده باشد، (از دزی ج 1 ص 62)
آب اندک، (ناظم الاطباء)، کمی از آب، (از اقرب الموارد)، ما فی البئر بالول، ای شی ٔ من الماء، قطرۀ آبی در چاه نیست، (از اقرب الموارد)، بیگانه، در الجزایر ’برانی ها’ اقوام عرب و قبایلی هستند که به شهرها آیند و برای صنایع خود تمرین های فوری و کوتاه مدت کنند، بیگانه، نفی بلد شده، کسانی که خارج از قصر پذیرایی میشوند، خارجی: امورالبرانیه، امور خارجی، در تداول، صاحب منصبی که خارج از دربار جای دارد و به شخص پادشاه یا فرمانروا بستگی ندارد، دورافتاده: ارض برانیه، سرزمینی که از قسمت مسکونی دور افتاده باشد، (از دزی ج 1 ص 62)
شهری است در ساحل دریا پائین تر از بصره. (مراصدالاطلاع). از بلاد بحر است در پائین بصره و منسوب به آن بازکلی است. (سمعانی). به روایت ابوسعد، شهری است در پائین بصره، ولی من آن شهر را نشناختم. (معجم البلدان)
شهری است در ساحل دریا پائین تر از بصره. (مراصدالاطلاع). از بلاد بحر است در پائین بصره و منسوب به آن بازکلی است. (سمعانی). به روایت ابوسعد، شهری است در پائین بصره، ولی من آن شهر را نشناختم. (معجم البلدان)
مایعی است فرارکه دارای طعم تند و سوزان میباشد و بر دو قسم است یکی الکل اتیلیک که در تمام نوشابه های خمری شراب و عرق و امثال آنها موجود است و آن را الکل سفید هم میگویند و دیگر الکل متیلیک که از تقطیر چوب به دست میاید و در صنعت به کار میرود
مایعی است فرارکه دارای طعم تند و سوزان میباشد و بر دو قسم است یکی الکل اتیلیک که در تمام نوشابه های خمری شراب و عرق و امثال آنها موجود است و آن را الکل سفید هم میگویند و دیگر الکل متیلیک که از تقطیر چوب به دست میاید و در صنعت به کار میرود
تیر ستبر که در پوشش خانه ها بکار برند چوب بزرگ و ضخیم که دو سر آنرا بر بالای دو دیوار ساختمان گذارند و سر تیره های سقف را روی آن قرار دهند حمال سرانداز شاه تیر بالا گر، ستون
تیر ستبر که در پوشش خانه ها بکار برند چوب بزرگ و ضخیم که دو سر آنرا بر بالای دو دیوار ساختمان گذارند و سر تیره های سقف را روی آن قرار دهند حمال سرانداز شاه تیر بالا گر، ستون