جدول جو
جدول جو

معنی بالاکوه - جستجوی لغت در جدول جو

بالاکوه
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)، رجوع به کعب عمر شود، فاصله بین دو در، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بالاپوش
تصویر بالاپوش
لحاف، آنچه هنگام خوابیدن روی خود می اندازند، لباسی که روی لباس های دیگر بر تن می کنند، شنل، پالتو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالاخره
تصویر بالاخره
سرانجام، پایان، عاقبت، در آخر کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالکانه
تصویر بالکانه
پنجره، دریچه، پنجره ای که از میله های فلزی ساخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالاتنه
تصویر بالاتنه
قسمت بالای بدن از سر تا کمر، کنایه از قسمت بالای لباس
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز که در 30 هزارگزی جنوب باختری دهدز برکنار راه مالرو جرخاله به قلعه تل واقع است، ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 160 تن سکنۀ لری و بختیاری، آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و لبنیات و صیفی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گیوه چینی وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام جلگه ایست که شهر فسا در آن افتاده است، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بالکانه
تصویر بالکانه
پنجره ای که از میله های فلزی سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالاخره
تصویر بالاخره
تازی نادرست سرانجام بتاوار باری سرانجام آخر عاقبت سرانجام، عاقبت
فرهنگ لغت هوشیار
پوشش که هنگام خواب بر روی خود اندازند لحاف، جامه ای که روی لباسهای دیگر پوشند مانند پالتو و شنل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالاتنه
تصویر بالاتنه
((تَ نِ))
بخش بالایی تنه از کمر به بالا، بخشی از یک لباس که آن بخش از بدن را می پوشاند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالاپوش
تصویر بالاپوش
پوششی که هنگام خواب بر روی خود اندازند، لحاف، جامه ای که روی لباس های دیگر پوشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالاخره
تصویر بالاخره
((اَ خَ رَ یا رِ))
سرانجام، عاقبت، باری (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالکانه
تصویر بالکانه
((نِ))
پنجره فلزی، بام بلند، پالکانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالاخره
تصویر بالاخره
سرانجام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالاپوش
تصویر بالاپوش
عبا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
Dandily, Exaltedly, Majestically, Stately
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
d'une manière élégante, exalté, majestueusement, majestueux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
อย่างสง่างาม , อย่างสูงส่ง , อย่างสง่างาม , สูงส่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
kwa ustadi, kwa heshima, kwa utukufu, ya kifahari
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
şık bir şekilde, yüce bir şekilde, görkemli bir şekilde, görkemli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
우아하게 , 고귀하게 , 위엄 있게 , 위엄 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
優雅に , 崇高に , 威厳をもって , 威厳のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
בצורה אלגנטית , בצורה נעלה , בצורה מרהיבה , מרהיב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
शाही तरीके से , गर्वित रूप से , महिमा के साथ , भव्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
dengan anggun, dengan kebanggaan, dengan megah, megah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
elegant, erhaben, majestätisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
elegant, verheven, majestueus, statig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
con elegancia, exaltadamente, majestuosamente, majestuoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
elegantemente, esaltato, maestosamente, maestoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
com elegância, exaltadamente, majestuosamente, majestoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
优雅地 , 崇高地 , 雄伟地 , 庄严的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
elegancko, wywyższenie, majestatycznie, majestatyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
елегантно , возвишено , велично , величний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
элегантно , возвышенно , величественно , величественный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با شکوه
تصویر با شکوه
সুশোভিতভাবে , মহিমাময়ভাবে , মহিমান্বিতভাবে , মহিমান্বিত
دیکشنری فارسی به بنگالی