جدول جو
جدول جو

معنی بالاطلب - جستجوی لغت در جدول جو

بالاطلب
(فُ رُ)
بلندی خواه. بالاجوی. که بالا جوید. ترقی خواه. برتری جوی. بالاطلبنده:
بالاطلبان که اوج جویند
بالای فلک جز این نگویند.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند و در 18 هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند و بر کنار رود خانه سراب گیان در جلگه واقع است، ناحیه ای است سردسیر و دارای 211 تن سکنه، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و توتون وحبوبات و لبنیات و شغل مردم آنجا زراعت و گله داری وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)، بعضی چوبهایی را گفته اند که بر بالای شاه تیر گذارند و تخته و پوشش دیگر را بر بالای آن بگسترانند، (برهان قاطع)، آنچه از مردم سمرقند شنیده شد چوبی باشد که در پوشش عمارت آن را بر بالای شاه تیر بچینند و بر زبر آن تخته بگسترانند، (فرهنگ جهانگیری)، تیرهای سقف عمارت اعم از شه تیر و غیر آن، ممکن است لفظ مذکورمخفف بالاگر (فوق گر، سقف ساز) باشد! (فرهنگ نظام)، بعضی ستون گفته اند، (برهان قاطع)، ستون، (شرفنامۀ منیری)، شخصی را گویند که اسیر محبت مادر و موقوف به رضای مادر باشد، (برهان قاطع) (آنندراج)، فرزندی که مطیع مادر خود بود، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بالار، (جهانگیری)، ستون و چوب پوشش عمارت، (برهان قاطع)، شاه تیر بزرگ خانه، (آنندراج)، تیر سقف، (فرهنگ شعوری)، تیر خانه، (اوبهی)، بالاگر، گذاشتن مویها را تابروید، (ناظم الاطباء)، جنبانیدن، حرکت دادن، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، جنبان ساختن، بجنبانی داشتن، ستودن، توصیف کردن، (ناظم الاطباء)، (اما در مآخذ دیگر دیده نشد)،
- بربالانیدن، به افزونی و رویش داشتن، گوالاندن، اشباب، (منتهی الارب)،
- ببالانیدن، گوالانیدن، پروردن، پرورش دادن، تنشئه، (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
بلندی خواه، ترقی خواه
فرهنگ لغت هوشیار
تیر ستبر که در پوشش خانه ها بکار برند چوب بزرگ و ضخیم که دو سر آنرا بر بالای دو دیوار ساختمان گذارند و سر تیره های سقف را روی آن قرار دهند حمال سرانداز شاه تیر بالا گر، ستون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
متطلّبةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
Uppity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
prétentieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
высокомерный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
生意気な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
متکبر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
গর্বিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
mpenda nguvu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
거만한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
घमंडी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
יהיר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
hochmütig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
sombong
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
verwaand
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
arrogante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
arrogante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
arrogante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
傲慢的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
wyniosły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
зарозумілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
หยิ่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی