جدول جو
جدول جو

معنی بالابانچی - جستجوی لغت در جدول جو

بالابانچی
نوازندۀ بالابان
تصویری از بالابانچی
تصویر بالابانچی
فرهنگ فارسی عمید
بالابانچی
آنکه بالابان نوازد، شیپورزن، شیپورچی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بالابان
تصویر بالابان
نوعی ساز بادی آذربایجانی به شکل نی، از جنس چوب، دارای هشت سوراخ در یک طرف و یک سوراخ در طرف دیگر و زبانه ای که به وسیلۀ آن کوک می شود. دامنۀ صوت آن به اندازۀ سورنای است
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
بالبان نواز. که متصدی نواختن بالبان است. که نواختن بالبان با اوست. آنکه بالبان نوازد. بالبان زن. شیپورزن. رجوع به بالبان و بالابان شود
لغت نامه دهخدا
قسمی مرغ شکاری است، (فرهنگ نظام)، مرغی شکاری، شاید وارغن اوستایی باشد، مرغی است حرام گوشت و از جهت طیور وحشی میباشد، قسمی مرغ، (یادداشت مؤلف)
قسمی از سرنا و کرنا، قسمی سرنای بزرگ، قسمی ساز روستایی، نام یکی از ذوات النفخ، قسمی شیپور بزرگ، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بالا بانچی
تصویر بالا بانچی
روسی ترکی تبیره زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلابانچی
تصویر بلابانچی
نوازنده بالابان طبل زن دهل زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الامانچی
تصویر الامانچی
ترکی تاراجگر غارتگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلبانچی
تصویر بلبانچی
سه چنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالابان
تصویر بالابان
روسی تبیره روسی سه چنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالابان
تصویر بالابان
طبل، نقاره
فرهنگ فارسی معین
تبیره، دهل، طبل، کوس، نقاره، نوعی شیپور، نوعی شاهین
فرهنگ واژه مترادف متضاد