جدول جو
جدول جو

معنی باغچوان - جستجوی لغت در جدول جو

باغچوان
(چَ / چِ)
باغچه بان. محافظ و نگهبان باغچه. آنکه حفظ و تعهد باغچه کند. باغبان باغچه. (ناظم الاطباء). باغبان. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
باغچوان
نحافظ باغچه نگاهبان باغ کوچک
تصویری از باغچوان
تصویر باغچوان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باشوان
تصویر باشوان
(پسرانه)
نام کوهی در بانه، آشیانه (نگارش کردی: باشوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
(پسرانه)
باغبان (نگارش کردی: باخهوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باغستان
تصویر باغستان
جایی که چندین باغ پهلوی یکدیگر باشد، برای مثال سروی چو تو می باید تا باغ بیاراید / گر در همه باغستان سروی نبود شاید (سعدی۲ - ۴۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
کسی که پیشه اش پرورش گل ها و درختان باغ است، نگهبان باغ، باغ پیرا
فرهنگ فارسی عمید
باغبان، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، صورتی از کلمه باغبان
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 85 هزارگزی جنوب خاوری راه مالرو کروک به سبزواران واقع است و51 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
نام عشیره ای در ولایت و سنجاق سیواس. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
جایی که باغ بود. جایی که باغات بسیار در آن بود. (ناظم الاطباء) :
سروی چو تو میباید تا باغ بیاراید
وردرهمه باغستان سروی نبود شاید.
سعدی (بدایع).
لغت نامه دهخدا
(غِ)
دهی است از دهستان خانکوک بخش حومه شهرستان فردوس که در 12 هزارگزی شمال فردوس بر سر راه شوسۀ عمومی گناباد به فردوس در جلگه واقع است. ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و 221 تن سکنه. آب آنجا از قنات و رودخانه تأمین میشود. و شغل مردمش زراعت و باغداری و راهش اتومبیل رو است. باغستان محل گردشگاه و ییلاقی شهرستان فردوس است. باغهای بسیار مصفا و خیابان طویلی داردکه درختهای کهنسال چنار آن سر به آسمان کشیده، آب همیشه از دو طرف جوی جریان دارد، مردمان آن محل بسیاربا ذوق میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نام دهی از ناحیت لاریجان، (از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه وحید مازندرانی ص 114)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
کنایه از مردم هرزه گوی و خوش آمدگوی باشد. (برهان) (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کنایه از مردم هرزه گوی و خوش آمدگوی و متملق. (انجمن آرا). بادفروش. بادپران. بادخان. بادپر.
لغت نامه دهخدا
(جَرْ)
مؤلف مجمل التواریخ والقصص آرد: یزدگرد پدر بهرام گور که او را بزه گر خوانند، پدرش هم یزدگرد نام بود، مردی بزرگ و با سیاست و عدل، خلاف پسرش و چنان گویند که وفا و امانت او بدان جای بود که ملکی در روم بمرد بعهد او اندر، و پسری طفل داشت او را وصیت کرد و به یزدجرد که پادشاهی بر وی نگاه دارد، پس از این یزدجرد شروین پرنیان را که رئیس روستای دشتوه بود، بحد قزوین به روم فرستاد بیست سال، تا پادشاهی نگاه داشت و چون پسرش بزرگ شد زنهار بجا آورد و بدو باز فرمود دادن، و شروین را باز خواند و او آنجا شهری بنا کرده است ناوی شروین نام و اکنون معرب آنرا باجروان خوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 86) ، جای بلیطفروشی (در ترکی: باجا) : باجۀ بروات در بانک. باجۀ پاکت های سفارشی در پست خانه. این کلمه را فرهنگستان ایران بجای لفظ گیشه اختیار کرده است، ترکی بمعنی سوراخ و بیشتر بر سقف اطاق اطلاق شود. سوراخ بام بخانه، ناوچۀ آهنی که سیم و زر گداخته در آن ریزند
قریه ایست از دیار مصر در جزیره از اعمال بلیخ. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
تصویری از باغستان
تصویر باغستان
باغ حدیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
کسی که نگاهدارنده باغ باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
کسی که نگهبانی و پرورش گل های باغ را به عهده دارد
فرهنگ فارسی معین
باغ، حدیقه، گلزار، گلستان، گلشن
متضاد: راغ، خارستان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
Horticulturist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
horticulteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
باغبان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
גנן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
माली
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
ahli hortikultura
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
ชาวสวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
tuinbouwkundige
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
orticoltore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
horticultor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
horticultor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
园艺师
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
ogrodnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
садівник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
Gärtner
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
садовник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
園芸家
دیکشنری فارسی به ژاپنی