گوشت، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)، لحم، (اقرب الموارد)، لغتی (یا لهجه ای) است در باسور، (اقرب الموارد)، رجوع به باسور شود، محو کردن، تباه کردن، باطل کردن: مردم محله آن نقش را سترده بودند و باطل گردانیده، (تاریخ طبرستان)
گوشت، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)، لحم، (اقرب الموارد)، لغتی (یا لهجه ای) است در باسور، (اقرب الموارد)، رجوع به باسور شود، محو کردن، تباه کردن، باطل کردن: مردم محله آن نقش را سترده بودند و باطل گردانیده، (تاریخ طبرستان)