جدول جو
جدول جو

معنی باشتاب - جستجوی لغت در جدول جو

باشتاب
(شِ)
شتاب کننده. عجول. باعجله:
کسی را که مغزش بود باشتاب
فراوان سخن باشد و دیریاب.
فردوسی.
گر او جنک سازد نسازیم جنگ
که او باشتابست و ما با درنگ.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
درخشش، انعکاس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشتاب
تصویر ناشتاب
ناشتا، شخص گرسنه که از بامداد چیزی نخورده باشد، گرسنه، غذانخورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشتاب
تصویر ناشتاب
بی شتاب، آنکه شتاب نکند، شکیبا
فرهنگ فارسی عمید
از نواحی هراه (: هرات در ایام سلطان حسین میرزا بایقرا زراعت و عمارتش در افزود... در آن اوان از قریۀ باشتان تا ساقسلمان که چهار فرسخ مسافت است در طول و از درۀ دو برادران تا پل مالان که قریب دو فرسخ است در عرض تمامی فضای صحرا و بیابان باغ و بستان و حظیره و گلستان شده بود. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 650). محتمل است که این کلمه صورتی از باشان باشد. رجوع به باشان شود
جایی در اسفراین، (از معجم البلدان) (مراصدالاطلاع)، موضعی است در اسفراین، (مرآت البلدان ج 1 ص 160)
لغت نامه دهخدا
رئیس. سرکرده. (یادداشت مؤلف) (فهرست لغات سمط العلی)
لغت نامه دهخدا
(بَ شِ)
با شتاب. با عجله، خاموش شدن از اندوه و خشم و یا روی درهم کشیدن و ناپسند داشتن. (از منتهی الارب) (آنندراج). آشکار کردن حزن. (از اقرب الموارد) ، نقطه های رنگارنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برشتاب
تصویر برشتاب
با عجله، با شتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
انعکاس، درخشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با شتاب
تصویر با شتاب
با عجله، عجول، شتاب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشتاب
تصویر ناشتاب
آهسته، شکیبا، صابر، صبور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
برگشت، انعکاس، مجازاً، اثری که از چیزی در دیگران یا در محیط پدیدار شود، پاسخ غیرارادی موجود زنده به محرک (روانشناسی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
انعکاس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
انعكاسٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
Reflection
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
réflexion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
הַשְׁלָכָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
عکاسی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
প্রতিবিম্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
kioo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
yansıma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
반사
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
反射
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
การสะท้อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
प्रतिबिंब
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
pantulan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
reflectie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
reflexión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
reflexão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
反射
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
odbicie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
відображення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
Reflexion
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
отражение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
riflessione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی