جدول جو
جدول جو

معنی باسقان - جستجوی لغت در جدول جو

باسقان
خوارزمی (گمان می رود همان پاسبان پارسی باشد) دستیار، باژ گیر، پاسبان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باستان
تصویر باستان
عتیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باسقاق
تصویر باسقاق
ماءمور محلی مالیات (ایلخانان مغول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسقات
تصویر باسقات
جمع باسق، دراز شده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باستان
تصویر باستان
کهنه، قدیم، دیرینه، کهن، زمان گذشته، ضد نو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسکان
تصویر باسکان
(پسرانه)
قلههای چند کوه در یک سلسلهجبال (نگارش کردی: باسکان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باستان
تصویر باستان
(پسرانه)
قدیمی، دیرینه، کهنه، گذشته (نگارش کردی: باستان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باستان
تصویر باستان
کهنه، گذشته، دیرین، زمان قدیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باسقاق
تصویر باسقاق
در دورۀ ایلخانان مغول، مامور محلی مالیات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باستان
تصویر باستان
قدیم، گذشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسقان
تصویر اسقان
جمع سقن، کمرهای باریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیستان
تصویر بیستان
(دخترانه)
جالیز (نگارش کردی: بستان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بایگان
تصویر بایگان
آرشیویست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باهمان
تصویر باهمان
شرکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باستانه
تصویر باستانه
عتیقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسامان
تصویر بسامان
منتظم، مرتب، منظم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داستان
تصویر داستان
قصه، اسطوره، روایت، حکایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بغستان
تصویر بغستان
خانه بتان بیت الاصنام، خانه خدا، کوه بیستون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستقان
تصویر بستقان
باغدار، باغبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسامان
تصویر بسامان
نیک وخوب وراست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باکلان
تصویر باکلان
ترکی غاژک دارغاژ مرغ آتش (گویش گیلکی) از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسیتان
تصویر باسیتان
برج و بارو و دیوار قلعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسواد
تصویر باسواد
فرهیخته
فرهنگ لغت هوشیار
بنای مرتفعی که در قلعه سازند، قلعه ای که در آن اسلحه و ابزار جنگی ذخیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار
قدیمی کهن. یا آثار باستانی. آثار و ابنیه قدیمی و تاریخی اشیا عتیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باستار
تصویر باستار
(مبهمات) فلان بهمان. یا با ستار و بیستار. فلان و بهمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باژبان
تصویر باژبان
ماء مور وصول باج خراج ستان محصل مالیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغستان
تصویر باغستان
باغ حدیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
کسی که نگاهدارنده باغ باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بتستان
تصویر بتستان
بتخانه بتکده
فرهنگ لغت هوشیار
نگاهدارنده حافظ نگهبان، خزانه دار، کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند ضباط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باوقار
تصویر باوقار
سنگین خود دار متین وزین موقر باوقر مقابل بی وقار بی وقر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازمان
تصویر بازمان
توقف، درنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالبان
تصویر بالبان
(پسرانه)
نوعی پرنده شکاری (نگارش کردی: باهوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
(پسرانه)
باغبان (نگارش کردی: باخهوان)
فرهنگ نامهای ایرانی