جدول جو
جدول جو

معنی بازگل - جستجوی لغت در جدول جو

بازگل
(گُ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 6 هزارگزی جنوب رودسر در جلگه قرار دارد. هوایش معتدل مرطوب و دارای 306 تن سکنه است. آبش از نهر پل رود و محصولش برنج و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ازگل
تصویر ازگل
بی تربیت، احمق و خشن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازگو
تصویر بازگو
تکرار سخن، بازگفتن، بازگوینده
بازگو کردن: سخنی را تکرار کردن، سخن گفته را دوباره گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازل
تصویر بازل
شتری که دندان نیش درآورده و به بلوغ رسیده است
فرهنگ فارسی عمید
(اُ گُ)
یکی از قرای شمیران واقع در مشرق درّۀ دارآباد، ازلرد دوم، پادشاه انگلستان (978- 1016 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
آب نیم گرم. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ولرم
لغت نامه دهخدا
(زِ)
شتری که دندان نیش برآورده باشد. (منتهی الارب). دندان نیش شتر. (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشتر دندان نیش برآورده. و این در سال نهم باشد و بعد از آن دیگر شتر به سنی نامیده نمیشود وفی المثل بازل عام و بازل عامین گویند. شتری که به سال نهم درآید. (منتخب غیاث اللغات) (صبح الاعشی ج 2 ص 34). شتر پیر که دندان پیشین او بالا برآمده باشد. و مذکر و مؤنث در وی یکسان است. (آنندراج). ج، بوازل، بزّل. بزل. و بزل. (ناظم الاطباء) :
جرس مانندۀ دو ترک زرین
معلق هر دو تا زانوی بازل.
منوچهری.
و سال نهم درآید (بچۀ ناقه) بازل و بازله گویند. (تاریخ قم ص 177). و رجوع به بازله شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ گِ)
ازگیل. و در لاهیجان، کلاردشت و گرگان بنام کنوس، کنس، کندز، و در کتول باسم کندس نامیده میشود. و رجوع به ازگیل شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
آنکه دلی بمانند دل باز دارد. باجرأت. شجاع. دلاور. قوی القلب:
شهان کلنگ دلانند و شاه بازدل است
به جنگ باز نیاید به هیچگونه کلنگ.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین که در 18 هزارگزی مرکز بخش و در 12 هزارگزی راه عمومی واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 220 تن سکنه و آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و میوه و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و گلیم و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ساکنین کرد آن از طایفۀ جلیلوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
بازیل اول امپراتور بیزانس متوفی در 886 میلادی وی از 867 تا 886 میلادی حکومت کرده است، آنجایی که باج میستانند، (ناظم الاطباء)، باژستان:
به آب اندر افکند خسرو سپاه
چو کشتی همی راند بر باژگاه،
فردوسی،
گرفتند پیکار با باژخواه
که کشتی کدامست بر باژگاه،
فردوسی،
چو آمد بنزدیکی باژگاه
هم آنگه بیامد ز توران سپاه،
فردوسی،
، جایگاهی که در آن مغان هنگام شستن بدن و چیزی خوردن بعد از زمزمه خاموشی گزینند:
یکی ژند است آر با برسمت
بزمزم یکی پاسخی پرسمت
بیاورد هرچش بفرمود شاه
بیاراسته برسم و باژگاه،
فردوسی (ص 2046 چ بروخیم)،
ببرسم شتابید و آمد براه
بجایی که بود اندرو باژگاه،
فردوسی،
و رجوع به باج و باژ شود
بازیل مقدس معروف به کبیر، از آباء بزرگ کلیسا در قرن چهارم میلادی، (329- 379 میلادی) است، در شهر قیصریه در کاپادوکیه تولد یافت و در استانبول و آتن به تحصیل، و سپس به تعلیم پرداخت، تألیفات و مکاتیبی از او باقی مانده است
لغت نامه دهخدا
بازگوی، بازگویه، تکرار، اعادۀ چیزی که گفته شده باشد، (ناظم الاطباء)، واگویه، تکرار سخن:
غصه ها هست در دلم که زبان
زهرۀ بازگو نمیدارد،
خاقانی،
صحبت شبهای میخواران ندارد بازگو
چون ز مجلس میروی بیرون لب پیمانه باش،
صائب (از آنندراج) (ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
(کُل ل)
شهری است در ساحل دریا پائین تر از بصره. (مراصدالاطلاع). از بلاد بحر است در پائین بصره و منسوب به آن بازکلی است. (سمعانی). به روایت ابوسعد، شهری است در پائین بصره، ولی من آن شهر را نشناختم. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 12 هزارگزی جنوب میناب وهفت هزارگزی باختر راه مالرو جاسک به میناب در جلگه قرار دارد. ناحیه ای است گرمسیر با 300 تن سکنه، آب آن از چاه تأمین میشود و محصول آن خرما و مرکبات و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است. مزرعۀ شهمرادی جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بازگو
تصویر بازگو
تکرار سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازگل
تصویر ازگل
ازگیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازل
تصویر بازل
آزموده پخته: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازل
تصویر بازل
((زِ))
شتر قوی، مفرد بوازل
فرهنگ فارسی معین
راوی، روایتگر، قصه گو، ناقل، واگو، بازگویه، تکرار، روایت، نقل
فرهنگ واژه مترادف متضاد