- بازگردیدن
- بازگشتن، برگشتن
معنی بازگردیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صاف کردن، رنده کردن، تراشیدن، زدودن
هدر رفتن، هیچ شدن، باطل شدن
تند و بران شدن لبه یانوک چیزی (مانند شمشیر نیزه و غیره)، خشمگین شدن قهر آلود شدن
Reinstatement, Restore
восстановление , восстанавливать
Wiedereinsetzung, wiederherstellen
відновлення , відновлювати
przywrócenie, przywracać
reintegração, restaurar
reintegrazione, ripristinare
restablecimiento, restaurar
réintégration, restaurer
heraanstelling, herstellen
การคืนสถานะ , ฟื้นฟู
pengembalian jabatan, mengembalikan
إعادة التّنصيب , أعاد
पुनः स्थापना , बहाल करना
שִׁחְזוּר , לשחזר
再任命 , 修復する
재임명 , 복원하다
yeniden görevlendirme, geri yüklemek
kurejeshwa, kurejesha
পুনঃস্থাপন , পুনরুদ্ধার করা
دوبارہ تقرری , بحال کرنا
نجات یافتن
مراجعت کردن، واپس آمدن، باز آمدن، عدول کردن
از نو خریدن، دوباره خریدن، چیز فروخته را دوباره خریدن، کسی را با دادن پول از قید و بند یا اسیری رهانیدن
بازگرداننده
برگشتن، واپس آمدن، بازآمدن، مراجعت کردن، خلاف کردن، اعراض کردن