جدول جو
جدول جو

معنی بازگردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

بازگردیدن
بازگشتن، برگشتن
تصویری از بازگردیدن
تصویر بازگردیدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازرندیدن
تصویر بازرندیدن
صاف کردن، رنده کردن، تراشیدن، زدودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد گردیدن
تصویر باد گردیدن
هدر رفتن، هیچ شدن، باطل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تند و بران شدن لبه یانوک چیزی (مانند شمشیر نیزه و غیره)، خشمگین شدن قهر آلود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازگردانیدن
تصویر بازگردانیدن
((گَ دَ))
مرجوع کردن، پس فرستادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازگرداندن
تصویر بازگرداندن
((گَ دَ))
بازگردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازگرداندن
تصویر بازگرداندن
Reinstatement, Restore
دیکشنری فارسی به انگلیسی
восстановление , восстанавливать
دیکشنری فارسی به روسی
Wiedereinsetzung, wiederherstellen
دیکشنری فارسی به آلمانی
відновлення , відновлювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
การคืนสถานะ , ฟื้นฟู
دیکشنری فارسی به تایلندی
pengembalian jabatan, mengembalikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
إعادة التّنصيب , أعاد
دیکشنری فارسی به عربی
पुनः स्थापना , बहाल करना
دیکشنری فارسی به هندی
שִׁחְזוּר , לשחזר
دیکشنری فارسی به عبری
yeniden görevlendirme, geri yüklemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
পুনঃস্থাপন , পুনরুদ্ধার করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
دوبارہ تقرری , بحال کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بازرهیدن
تصویر بازرهیدن
نجات یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگردیدن
تصویر برگردیدن
مراجعت کردن، واپس آمدن، باز آمدن، عدول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازخریدن
تصویر بازخریدن
از نو خریدن، دوباره خریدن، چیز فروخته را دوباره خریدن، کسی را با دادن پول از قید و بند یا اسیری رهانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگردیدن
تصویر برگردیدن
((~. گَ دَ))
مراجعت کردن، تغییر یافتن، واژگون شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازگردان
تصویر بازگردان
بازگرداننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگردیدن
تصویر برگردیدن
برگشتن، واپس آمدن، بازآمدن، مراجعت کردن، خلاف کردن، اعراض کردن
فرهنگ فارسی عمید