جدول جو
جدول جو

معنی بازپس - جستجوی لغت در جدول جو

بازپس
عقب مانده، دوباره
باز پس رفتن: پس رفتن، عقب رفتن
باز پس ماندن: عقب ماندن، دنبال ماندن
تصویری از بازپس
تصویر بازپس
فرهنگ فارسی عمید
بازپس
(هَِ گُ تَ)
واپس. از پس. (ناظم الاطباء). مؤخر. (دهار). بعقب. پشت به پشت. بدنبال:
چون رسن گر ز پس آمد همه رفتار مرا
به سغر مانم کز بازپس اندازد تیر.
ابوشکور.
من روی بخراسان و شغلی بزرگ دارم چون از اینجا بروم باری دلم بازپس نباشد. (تاریخ بیهقی).
بپیچیدش بلورین بازو و دست
چو دزدان هر دو دستش بازپس بست.
(ویس و رامین).
همچو خرچنگ طالع خویشم
که همه راه بازپس سپرم.
خاقانی.
این گفتی صدر مهتران جوی
وآن گفتی مدح خسروان گوی
من مانده بدین نمط ز من پای
نی پیش ره و نه بازپس جای.
جامی.
لغت نامه دهخدا
بازپس
واپس، موخر، بعقب بودن
تصویری از بازپس
تصویر بازپس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که از طرف اداره یا وزارتخانه ای مامور شود که به کارهای یک اداره یا بعضی از کارمندان آن رسیدگی کند، مفتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
پرسش کننده، مستنطق، در علم حقوق کارمند شهربانی یا دادگستری که از متهم پرسش می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
مامور جهت رسیدگی به کارهای اداره دیگر یا کارمندان آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
پرسش کن، تحقیق نمای، سئوال کننده، پرسش مکرر و سئوال مکرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز پس
تصویر باز پس
عقب، بر سر فعل در آید بمعنی عقب وا پس: باز پس رفتن باز پس شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با پس
تصویر با پس
واپس باز پس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
((رِ))
کسی که مأمور رسیدگی به کارهای یک فرد یا یک مؤسسه و اداره است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
((پُ))
دادرسی که کارش پرسش از متهم، شاهدان و آگاهان و پژوهش و بررسی درباره چگونگی واقع شدن یک جرم، پیشگیری از فرار متهم و از میان رفتن آثار جرم است، مستنطق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
Inspector
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
Interrogator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
interrogateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspecteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
ผู้สอบสวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
ondervrager
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspecteur
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspetor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
interrogador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspector
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
interrogante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
ispettore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
інспектор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
interrogador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
检查员
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
审讯者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspektor
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
przesłuchujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
допитувач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
Verhörer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
Inspektor
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
следователь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
инспектор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
ผู้ตรวจสอบ
دیکشنری فارسی به تایلندی