جدول جو
جدول جو

معنی بازپس - جستجوی لغت در جدول جو

بازپس
واپس، موخر، بعقب بودن
تصویری از بازپس
تصویر بازپس
فرهنگ لغت هوشیار
بازپس
عقب مانده، دوباره
باز پس رفتن: پس رفتن، عقب رفتن
باز پس ماندن: عقب ماندن، دنبال ماندن
تصویری از بازپس
تصویر بازپس
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازرس
تصویر بازرس
مامور جهت رسیدگی به کارهای اداره دیگر یا کارمندان آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
پرسش کن، تحقیق نمای، سئوال کننده، پرسش مکرر و سئوال مکرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز پس
تصویر باز پس
عقب، بر سر فعل در آید بمعنی عقب وا پس: باز پس رفتن باز پس شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با پس
تصویر با پس
واپس باز پس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
((رِ))
کسی که مأمور رسیدگی به کارهای یک فرد یا یک مؤسسه و اداره است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
((پُ))
دادرسی که کارش پرسش از متهم، شاهدان و آگاهان و پژوهش و بررسی درباره چگونگی واقع شدن یک جرم، پیشگیری از فرار متهم و از میان رفتن آثار جرم است، مستنطق
فرهنگ فارسی معین
کسی که از طرف اداره یا وزارتخانه ای مامور شود که به کارهای یک اداره یا بعضی از کارمندان آن رسیدگی کند، مفتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
پرسش کننده، مستنطق، در علم حقوق کارمند شهربانی یا دادگستری که از متهم پرسش می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
Inspector
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازپرس
تصویر بازپرس
Interrogator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
следователь
دیکشنری فارسی به روسی
ผู้สอบสวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
ผู้ตรวจสอบ
دیکشنری فارسی به تایلندی