جدول جو
جدول جو

معنی بازپروری - جستجوی لغت در جدول جو

بازپروری
تربیت، پرورش، اصلاح، آماده سازی، بازسازی جسمی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازپرسی
تصویر بازپرسی
کار و عمل بازپرس، پرسش و سؤال مکرر از متهم، استنطاق
فرهنگ فارسی عمید
(پَ وَ)
صفت و حالت نازپرورد
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
کسی که به ناز و نعمت بزرگ شده باشد. نازپرورده. (فرهنگ نظام). نازپرور. نازک طبع. نازک مزاج که تحمل سختی و شدت ندارد. که در ناز و نعمت پرورش یافته و زیسته است:
کای خواجۀ خوب نازپرورد
ره پرخطر است باز پس گرد.
نظامی.
وآن ساده سرین نازپرورد
دانی که بزخم نیست درخورد.
نظامی.
نازپرورد بکر طبع مرا
گم مکن با حجاب بازفرست.
خاقانی.
نازت بکشم که نازک اندامی
بارت ببرم که نازپروردی.
سعدی.
ببخشای بر نالۀ عندلیب
الا ای گل نازپرورد من.
سعدی.
بهار میوه چو نوروز نازپرورد است
که تا بلوغ دهان برنگیرد از پستان.
سعدی.
نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد.
حافظ.
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش.
حافظ.
چه بار است بر جان پردرد من
که خون شد دل نازپرورد من.
نزاری قهستانی.
نازپرورد هوا با نفس نتواند غزا
زن که باشد لایق معجر چه مرد مغفراست ؟
جامی
لغت نامه دهخدا
(پُ)
عمل بازپرس. استنطاق. (لغات فرهنگستان) ، پنهان کردن. نهان ساختن:
کوشید که راز بازپوشد
با آتش دل که بازکوشد؟
نظامی
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
پرورندۀ باد. موزون کننده باد (نفس) ، و آن صفت نی باشد:
مار زبان بریده نگر نای روز عید
سوراخ مار در شکم بادپرورش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دامپروری
تصویر دامپروری
پرورش دادن و تکثیر نسل جانوران اهلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازپرور
تصویر نازپرور
آنکه بملاطفت و ناز و نعمت پرورش یافته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامپروری
تصویر دامپروری
((پَ وَ))
پرورش و تکثیر جانوران اهلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازپرسی
تصویر بازپرسی
پرسش مکرر، از نظر حقوقی، پرسشی است که بازپرس از مدعی و مدعی علیه یا متهم و یا مرتکب جرم کند و نتیجه را در پرسش نامه ای رسمی نویسد و آن گاه با توجه به جواب ها قرار صادر نماید، عمل بازپرس
فرهنگ فارسی معین
استنطاق، دادرسی، رسیدگی، سیاست، سین جیم، مواخذه، محاکمه، یرغو
متضاد: قضاوت، حکم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
يعيد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
Regurgitation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باروری
تصویر باروری
Fertility, Fruitfulness, Prolificacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
régurgitation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
rigurgito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
regurgitasyon
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
регургитация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
Regurgitation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
регургітація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
regurgitacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
反流
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
قے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
উল্টানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
regurgitación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
역류
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
逆流
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
הֲקָאָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
उलटी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
regurgitasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
การสำรอก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
regurgitatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
regurgitação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باروری
تصویر باروری
фертильность , плодородие , плодовитость
دیکشنری فارسی به روسی