جدول جو
جدول جو

معنی بازشدن - جستجوی لغت در جدول جو

بازشدن
(مُ ضارْ رَ)
دوباره منصوب شدن. باز بر سر کار آمدن: پس یوسف مر این شرابدار را گفت چون پیش ملک خداوندت بنشینی وبمرتبت خویش بازشوی مرا یاد کن. (ترجمه طبری بلعمی)، مقاومت کردن. مخالف بودن: لختی رطوبت که اندر تن بکار آید و با قوت صفرا بازکوشد... (ذخیرۀ خوارزمشاهی). قوت خون اندر تن بکار آید تا سردی آن [سردی خلط خام] بازکوشد و آن را بپزاند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و ممکن است که اندر بعضی جسمها هر چهار کیفیت با یکدیگر بازکوشند و هر چهار برابر آیند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و اگر طرنجیده باشد و با انگشت [انگشت طبیب گاه فرو بردن انگشت در آماس] بازکوشد بحس لمس فرق توان کرد میان چیزی که از باد پر شده باشد و چیزی که از مادۀ دیگر پر شده باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). قوت آب او [آب شیر] که اسهال کننده است و قوت پنیر که ضد اوست هر یک کار خویش کردن گیرد و با یکدیگر بازکوشند و روغن با قوت آب یار شود... (ذخیرۀ خوارزمشاهی). پوست عضو بطرنجاند و بادست بازکوشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
بازشدن
گشایش یافتن، مفتوح شدن
تصویری از بازشدن
تصویر بازشدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
گشاده شدن، گشوده شدن، وا شدن، گشوده شدن گره
کنایه از آمادۀ کار شدن، دایر شدن
بازگشتن
کنار رفتن برای مثال به اصل باز شود فرع و هست نزد خرد / هم این حدیث مسلّم هم این مثل مضروب (ادیب صابر - ۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازیدن
تصویر بازیدن
باختن، بازی کردن، برای مثال عشق بازیدن چنان شطرنج «بازیدن» بود / عاشقی کردن نیاری دست سوی او میاز (منوچهری - ۵۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باززدن
تصویر باززدن
راندن، دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
گشاده شدن (درو مانند آن) گشود شدن مفتوح گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
((شُ دَ))
گشاده شدن، رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
Unraveled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
Opening
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
défait
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
ouverture
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
ontrafeld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
apertura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
pembukaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
opening
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
การเปิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
คลี่คลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
terurai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
svelato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
खुला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
deshecho
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
开口
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
apertura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
desfeito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
abertura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
解开的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
rozwiązany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
otwarcie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
відкриття
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
розплутаний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
Öffnung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
aufgeribbelt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
открытие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازشده
تصویر بازشده
развёрнутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
उद्घाटन
دیکشنری فارسی به هندی