معنی بازیدن تصویر بازیدن بازیدنبازیدَن باختن، بازی کردن، برای مثال عشق بازیدن چنان شطرنج «بازیدن» بود / عاشقی کردن نیاری دست سوی او میاز (منوچهری - ۵۳)باختن، بازی کردن، برای مِثال عشق بازیدن چنان شطرنج «بازیدن» بُوَد / عاشقی کردن نیاری دست سوی او میاز (منوچهری - ۵۳) فرهنگ فارسی عمید