جدول جو
جدول جو

معنی بازرس - جستجوی لغت در جدول جو

بازرس
کسی که از طرف اداره یا وزارتخانه ای مامور شود که به کارهای یک اداره یا بعضی از کارمندان آن رسیدگی کند، مفتش
فرهنگ فارسی عمید
بازرس(شِ / شُ مَ/ مُ رَ دَ / دِ)
مفتش. کسی که ازطرف وزارتخانه ها و اداره ها بکارهای کارمندان و کارکنان رسیدگی کرده درستی یا نادرستی کارهای آنها را برئیس یا وزیر آگهی میدهد و پیشتر مفتش نامیده میشد. (لغت مصوبۀ فرهنگستان) ، منعکردن. متوقف ساختن: ببغداد اندر شد [ابومسلم خراسانی] چون بمیدان برسید سپاه او را بمیدان بداشتند چون بحجاب برسید خواص او را باززدند و گفتندبنشینید و بومسلم را تنها جداگانه بارداد. (تاریخ سیستان)، رد کردن. نپذیرفتن: چشم وی بر خطی افتاد که نوشته بود که خدا را بنده ای است که سیصد هزار سال خدا را عبادت کند و عاقبت او را باززنند بر وی و او را ابلیس نام کنند. (قصص الانبیاء ص 8). شفیع من بتو بزرگتر از آن است که باز توان زد. (نوروزنامه). گفت و ما شفیعک الذی لایرد، گفت: کدام است این شفیع تو که باز نتوان زد. (نوروزنامه)، مضایقه کردن. دریغ داشتن: امیر [مسعود] گفت: ما سوگندان ترا [خواجه احمد حسن] کفاره فرمائیم ما را ازین باز نباید زد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 146)، فرار کردن. گریختن، برگشتن. عاصی شدن. طغیان کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بازرس
مامور جهت رسیدگی به کارهای اداره دیگر یا کارمندان آن
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
فرهنگ لغت هوشیار
بازرس((رِ))
کسی که مأمور رسیدگی به کارهای یک فرد یا یک مؤسسه و اداره است
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
فرهنگ فارسی معین
بازرس
ناظر، کارآگاه، مفتش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بازرس
مفتّشٌ
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به عربی
بازرس
Inspector
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بازرس
inspecteur
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بازرس
müfettiş
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بازرس
معائنہ کار
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به اردو
بازرس
পরিদর্শক
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به بنگالی
بازرس
mkaguzi
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بازرس
מְפַקֵּחַ
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به عبری
بازرس
검사관
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به کره ای
بازرس
検査官
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بازرس
निरीक्षक
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به هندی
بازرس
pemeriksa
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بازرس
ผู้ตรวจสอบ
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به تایلندی
بازرس
inspecteur
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به هلندی
بازرس
inspector
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بازرس
ispettore
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بازرس
inspetor
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بازرس
检查员
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به چینی
بازرس
inspektor
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به لهستانی
بازرس
інспектор
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بازرس
Inspektor
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به آلمانی
بازرس
инспектор
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازرسی
تصویر بازرسی
کار و عمل بازرس، تفتیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازرسی
تصویر بازرسی
عمل بازرس تفتیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازرسی
تصویر بازرسی
عمل بازرس، تفتیش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازرسی
تصویر بازرسی
Inspection, Scrutiny
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازرسی
تصویر بازرسی
Inspektion, Untersuchung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازرسی
تصویر بازرسی
инспекция , расследование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازرسی
تصویر بازرسی
інспекція , перевірка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازرسی
تصویر بازرسی
inspekcja, badanie
دیکشنری فارسی به لهستانی