عمل بازجو، تفتیش، تجسس، تحقیق، فحص، بازجست، پژوهش، پیشتر بجای این کلمه تفتیش کتبی و اقتراح و تحقیق بکار میرفت: ازبازجوئی نوشته های فلان معلوم شد که حق بجانب اوست
عمل بازجو، تفتیش، تجسس، تحقیق، فحص، بازجست، پژوهش، پیشتر بجای این کلمه تفتیش کتبی و اقتراح و تحقیق بکار میرفت: ازبازجوئی نوشته های فلان معلوم شد که حق بجانب اوست
در تداول بنایان و سفال گران قسمی تنبوشه که قسمتی از آن افقی و قسمتی عمودی است، (یادداشت مؤلف)، کم کم: بنای طاقت من گر چه بود از بیستون افزون به بازی بازی آخر پایمال نی سواران شد، صائب (از آنندراج)
در تداول بنایان و سفال گران قسمی تنبوشه که قسمتی از آن افقی و قسمتی عمودی است، (یادداشت مؤلف)، کم کم: بنای طاقت من گر چه بود از بیستون افزون به بازی بازی آخر پایمال نی سواران شد، صائب (از آنندراج)
سخن گفته بازگفتن، (آنندراج)، تکرار سخن کردن: سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیا دل پر هزار حسرت به امید بازگویی، نظیری نیشابوری (از آنندراج)، خاموش، فرونشسته، منطفی: شمع فلک با هزار مشعل انجم پیش وجودت چراغ بازنشسته است، سعدی (طیبات)
سخن گفته بازگفتن، (آنندراج)، تکرار سخن کردن: سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیا دل پر هزار حسرت به امید بازگویی، نظیری نیشابوری (از آنندراج)، خاموش، فرونشسته، منطفی: شمع فلک با هزار مشعل انجم پیش وجودت چراغ بازنشسته است، سعدی (طیبات)