جدول جو
جدول جو

معنی بازام - جستجوی لغت در جدول جو

بازام
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، اورک، بادپیچ، پالوازه، سابود، گواچو، بازپیچ، نرموره، آورک
تصویری از بازام
تصویر بازام
فرهنگ فارسی عمید
بازام
بازیچه ای مر کودکان را که آورک نیز گویند، (ناظم الاطباء)، بادپیچ را گویند، (آنندراج)، رجوع به بادپیچ و شعوری ج 1 ورق 177 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برزام
تصویر برزام
(پسرانه)
نام جد مانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بادام
تصویر بادام
(دخترانه)
میوه ای کوچک و کشیده با دو پوسته یکی نرم و سبز و دیگری سخت و چوبی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باسام
تصویر باسام
(پسرانه)
ترسناک (نگارش کردی: باسام)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بازان
تصویر بازان
(دخترانه)
بازنده، در حال باختن، پرنده شکاری، نام روستایی در کردستان، باز، جمع، (نگارش کردی: بازان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بازار
تصویر بازار
جای داد و ستد و خرید و فروش کالا، محل اجتماع و داد و ستد فروشندگان و خریداران، کوچۀ سرپوشیده که دارای چندین مغازه یا فروشگاه باشد
بازار مشترک: در علم اقتصاد جامعۀ اقتصادی به وجودآمده به وسیلۀ چند کشور به منظور تقلیل تعرفۀ گمرکی، اتخاذ سیاست مشترک در امور حمل و نقل و تقویت مؤسسات اقتصادی
بازار مکاره: بازاری که سالی یک بار برای مدت چند روز در محلی تشکیل می شود و از شهرهای مختلف یا از کشورهای دیگر اجناسی برای نمایش یا خرید و فروش به آنجا می آورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادام
تصویر بادام
میوه ای کوچک، کشیده و تقریباً بیضی شکل با دو نوع تلخ و شیرین که روغن آن مصرف دارویی دارد، گیاه درختی این میوه با برگ های باریک و گل های صورتی، کنایه از چشم معشوق
بادام کوهی: ارژن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازاچ
تصویر بازاچ
پازاچ، زنی که به زائو کمک می کند و بچۀ او را می گیرد، ماما، قابله، پیش نشین، دایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باشام
تصویر باشام
هر نوع پرده، خواه پردۀ خانه یا پردۀ ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
هوایی که از ریه خارج می شود، زفیر
فرهنگ فارسی عمید
درختی از تیره گل سرخیان که سر دسته بادامیها است. گلها و برگهایش شبیه گلها و برگهای درخت هلو است. گلها شامل 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و 25 تا 30 پرچم است، چشم محبوب: ئهانت پسته و چشمانت بادام، مقدار اندک اندازه کم: یک بادام نان. یا بادام زمینی. سعد سلطانی، پسته زمینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باذام
تصویر باذام
پارسی تازی شده بادام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازار
تصویر بازار
محل خرید و فروش کالا، و اجتماع خریداران و فروشندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازان
تصویر بازان
تالاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
هوائی که از ریه خارجی می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشام
تصویر باشام
پرده در، پرده ساز سیم ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشام
تصویر باشام
مقنعه، روسری، واشام، واشامه، باشامه
فرهنگ فارسی معین
درخت یا درختچه ای از تیره گل سرخیان با میوه ای که تازه اش سبز و کرکدار است ولی به تدریج پوستش سخت می شود که مغز آن شیرین، خوراکی و روغن دار است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازار
تصویر بازار
محل خرید و فروش کالا، نیرنگ، فریب، پیشامد، ماجرا، بهانه، بیهودگی، مجازاً ارزش و اعتبار
بازار شام: کنایه از شلوغی و ازدحام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
((دَ))
خارج کردن هوا از ریه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
Exhalation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
exhalation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
выдох
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
Ausatmung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
видих
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
wydech
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
呼气
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
exalação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
esalazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
exhalación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
uitademing
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
การหายใจออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
penghembusan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
श्वास निकासी
دیکشنری فارسی به هندی