جدول جو
جدول جو

معنی بازاچ

بازاچ
پازاچ، زنی که به زائو کمک می کند و بچۀ او را می گیرد، ماما، قابله، پیش نشین، دایه
تصویری از بازاچ
تصویر بازاچ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بازاچ

بازاچ

بازاچ
دایۀ ناف که بتازیش قابله گویند یعنی آن دایه که تعهد زچه کند، و آنان که با رای مهمله خوانند خطاست، (آنندراج)، پول رایج:
نیست با جودش ازپی مقدار
سیم بازارگرد را بازار،
سنایی (از انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

بازان

بازان
بازنده، در حال باختن، پرنده شکاری، نام روستایی در کردستان، باز، جمع، (نگارش کردی: بازان)
بازان
فرهنگ نامهای ایرانی

بازار

بازار
جای داد و ستد و خرید و فروش کالا، محل اجتماع و داد و ستد فروشندگان و خریداران، کوچۀ سرپوشیده که دارای چندین مغازه یا فروشگاه باشد
بازار مشترک: در علم اقتصاد جامعۀ اقتصادی به وجودآمده به وسیلۀ چند کشور به منظور تقلیل تعرفۀ گمرکی، اتخاذ سیاست مشترک در امور حمل و نقل و تقویت مؤسسات اقتصادی
بازار مکاره: بازاری که سالی یک بار برای مدت چند روز در محلی تشکیل می شود و از شهرهای مختلف یا از کشورهای دیگر اجناسی برای نمایش یا خرید و فروش به آنجا می آورند
بازار
فرهنگ فارسی عمید

پازاچ

پازاچ
زنی که به زائو کمک می کند و بچۀ او را می گیرد، ماما، قابله، پیش نشین، دایه
پازاچ
فرهنگ فارسی عمید

بازام

بازام
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، اَورَک، بادپیچ، پالوازِه، سابود، گُواچو، بازپیچ، نَرمورِه، آوَرَک
بازام
فرهنگ فارسی عمید

بازار

بازار
محل خرید و فروش کالا، نیرنگ، فریب، پیشامد، ماجرا، بهانه، بیهودگی، مجازاً ارزش و اعتبار
بازار شام: کنایه از شلوغی و ازدحام
بازار
فرهنگ فارسی معین