- باریابی
- باریافتن، شرفیابی به حضور پادشاه
معنی باریابی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمینی که با آب قنات یا رودخانه آبیاری شود
باریابنده، کسی که به حضور پادشاه بار یابد
باریابنده، کسی که به حضور پادشاه بار یابد
عمل ارزیاب عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز سنجش و بررسی حدود هر چیز و بر آورد کردن ارزش آن تقویم: (خانه های شهر ارزیابی شد)
عمل و حالت بیریا خلوص صداقت
موفقیت
پاوهنگی (وهنگ رکاب برهان)
آنکه به امعا نظر بنگرد مانند ستاره شناس و غیره، با هوش
عمل بد رکاب
تعیین بها و ارزش چیزی، بررسی
کامروایی، برخورداری از مراد و مقصود، نیک بختی
نیکبختی، اقبال، ظفر، پیروزی
بهای چیزی را معین کردن
حاملگی، آبستنی
شاگرد رانندۀ اتوبوس که روی رکاب می ایستد و مراقب سوار و پیاده شدن مردم است و یا بلیت ها را می گیرد
آبستنی، آبستن بودن، حالت زن یا حیوان ماده از هنگام گرفتن نطفه تا موقع زاییدن، بارداری
Appraisal, Assessment, Evaluation
Echoing, Reflective, Reflectively
Gestation
оценка
эхонирующий , отражающий , рефлексивно
беременность
Bewertung
widerhallend, reflektierend, reflektiv
Schwangerschaft
оцінка
вагітність
що відлунює , відбивний , рефлексивно
echoujący, refleksyjny, refleksyjnie
回响的 , 反射的 , 反射性地