- بارگیر
- بار گیرنده، بار برنده، بردارندۀ بار، اسب و هر حیوان بارکش، کشتی، ارابه، اتومبیل یا هر وسیلۀ نقلیۀ باری
معنی بارگیر - جستجوی لغت در جدول جو
- بارگیر
- بار برنده، هر حیوان بارکش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرفتن بار برای حمل و نقل، عمل بار بستن و بار گرفتن
پارگین
حیوانی که بار را حمل کند باربر، ارابه کشتی و اتومبیل باری، هودج کجاوه عماری، ماده هر حیوان
مجرای باد در دیوار یا بام خانه
مجرای باد در دیوار یا بام خانه، راهی که برای جریان هوا در سقف یا میان دیوار اتاق درست کنند، بادخن، بادغر، حلقۀ فلزی مشبک روی سماور یا سر قلیان، خانه یا زمینی که در معرض وزش باد باشد
کسی که مارهای زنده را صید می کند، کسی که با معرکه گیری و نشان دادن مار به مردم پول جمع می کند
پارگین، گودالی که آب های کثیف و گندیده در آن جمع می شود، منجلاب، گندآب
افسونگر مار، مارگیرنده
خانه یا مکانی که در معرض وزش باد باشد، حلقه فلزی که روی قلیان گذارند تا تنباکو و آتش را نگه دارد
مضاف الیه
اسب فرس باره
باره، اسب، اسب باری، اسب تنومند
разгружать
розвантажити
rozładować
descarregar
membongkar