جدول جو
جدول جو

معنی بارکوتی - جستجوی لغت در جدول جو

بارکوتی
مارکوتی، از قرای پشتکوه است به آمل، (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو چ 1336 بنگاه تألیف و ترجمه ص 152)
لغت نامه دهخدا
بارکوتی
از تپه های منطقه ی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گیاهی بیابانی و خودرو با برگ های کوچک معطر که به عنوان چاشنی و دارو به کار می رود، کتکتو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارکشی
تصویر بارکشی
عمل بار کشیدن، بار بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بایکوت
تصویر بایکوت
تصمیم دسته جمعی چند شخص، شرکت یا کشور برای قطع روابط خود با یک شخص، شرکت یا کشور برای ابراز عدم رضایت از عملکرد وی، تحریم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاروتی
تصویر هاروتی
ساحر، ساحری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارکوتیک
تصویر نارکوتیک
ویژگی هر دارویی که بی حسی، خواب و اعتیاد ایجاد کند مانند تریاک و مورفین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارکوتین
تصویر نارکوتین
یکی از الکلوئیدهای تریاک که اثر سمی آن کم است و به عنوان تب بر، ضد سرفه و تقویت کننده کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
گوگلیلمو. فیزیکدان و مخترع ایتالیائی (1874-1937 میلادی) وی در دانشگاه ’بولونیا’ کسب دانش کرد و بر اثر تحقیق در آثار ’هنریخ هرتز’ توانست امواج ’هرتز’ را در ایجاد رابطه از دور بکار برد. وی دستگاهی ساخت که نخست علاماتی را بوسیلۀ امواج از یکسو به سوی دیگر خانه خود فرستاد و سپس این آزمایش را بین خانه و باغ انجام داد و بعدها در فاصله دورتر دستگاه بیسیم و رادیوبااختراع مارکونی پایه گرفت. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
محمد بن اسحاق بن حاتم سازکونی مکنی به ابوبکر. از محدثان است. رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود
لغت نامه دهخدا
(رَ نی ی)
نسبت است به سارکون. رجوع به سارکون شود
لغت نامه دهخدا
دهی است بین سیاه رود و ساری. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 76). و رجوع به کتاب مذکور و فهرست آن شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان نور علی بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 9 هزارگزی باختر نورآباد و 6هزارگزی باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه واقع و محلی است کوهستانی، سردسیر مالاریائی و سکنۀ آن 60 تن است، آب از چشمه ها، محصول آن غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
مثمری. میوه داری. بارداری
لغت نامه دهخدا
نام قضائی است در شمال ولایت وان، و دارای هشت ناحیه می باشد بشرح زیر: ابنای، لزعی، کتیحان، چیقلی، عثمانلی، کوندرمه، آی بولاق، کورزوت و جمعاً 117 پارچه قریه در بر دارد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)، ریز نمرات مخصوص آزمایش یک پرسش، برای بدست آوردن معدل نمرات یک آزمایش پرسش ها را به اجزایی چند تقسیم و برای هر جزء نمره ای تعیین میکنند، نمرۀ مزبور را در اصطلاح بارم خوانند
لغت نامه دهخدا
نوعی چای: چای باروتی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
منسوب به برکوت که قریه ای است از شرقید در سرزمین مصر. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
بی حس کننده، مخدر، خواب آور فرانسوی تلخینبار، هوشربا موادی که دارای آلکالوئید نارکوتین میباشد مواد دارویی که خواصی شبیه اثر نارکوتین بر اعصاب دارند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی تلخین یکی از آلکالوئیدهای موجود در خشخاش است که بنسبت بین یک تا 9 درصد در تریاک وجود دارد. مزه اش تلخ است و بصورت منشورهای لوزی شکل متبلور میشود. بلورهایش در 176 درجه حرارت ذوب میشوند و در الکل و اتر و بنزن بخوبی محلول است. نارکوتین خالص نور پلاریزه را بسمت چپ منحرف میسازد ولی املاحش راست گردان میباشند. سمیت نارکوتین از سایر آلکالوئیدهای تریاک کمتر است و خاصیت خواب آورآنها را هم کمتر دارد و مانند گنه گنه در معالجه تبهای نوبه یی مورد استفاده واقع میشود جوهر مخدر افیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باروتی
تصویر باروتی
ترکی پارسی گندکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاکوتی
تصویر کاکوتی
از ککلیک اوتی ترکی پورچینک اشترپای
فرهنگ لغت هوشیار
مانند هاروت بودن ساحری جادوگری (بهاروتی اززهره دل برده بود چوهاروت صد پیش اومرده بود) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایکوت
تصویر بایکوت
طرد کردن، تحریم
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است از تیره نعناعیان که برخی گونه هایش به صورت درختچه می باشند و برخی هم علفی است. چون بوی بسیار مطبوعی دارد از آن برای خوشبو کردن ماست و دوغ استفاده می کنند. کاکوتی مقوی معده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باروری
تصویر باروری
Fertility, Fruitfulness, Prolificacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نردبان گالشی تک پایه
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتع و چشمه ای در روستای کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از باروری
تصویر باروری
фертильность , плодородие , плодовитость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باروری
تصویر باروری
Fruchtbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باروری
تصویر باروری
родючість , родючість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باروری
تصویر باروری
płodność, urodzajność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باروری
تصویر باروری
生育能力 , 肥沃 , 丰富性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باروری
تصویر باروری
fertilidade, fecundidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باروری
تصویر باروری
fertilità, prolificità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باروری
تصویر باروری
fertilidad, fecundidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی