جدول جو
جدول جو

معنی بارومتر - جستجوی لغت در جدول جو

بارومتر
آلتی که برای جلوگیری فشارهای جوی و نیز برای تعیین اندازه ارتفاع کوهها بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
بارومتر
((رُ مِ))
اسبابی برای اندازه گیری فشار جو، فشارسنج هوا، فشار سنج (واژه فرهنگستان)
تصویری از بارومتر
تصویر بارومتر
فرهنگ فارسی معین
بارومتر
وسیله ای برای اندازه گیری فشار هوا شامل لوله ای شیشه ای که در تشتک کوچکی حاوی جیوه قرار داده می شود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارو متر
تصویر بارو متر
فرانسوی هوا سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارواتر
تصویر نارواتر
اکسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آئرومتر
تصویر آئرومتر
هواسنج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پارکومتر
تصویر پارکومتر
فرانسوی ایستمان سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آئرومتر
تصویر آئرومتر
فرانسوی هواشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بولومتر
تصویر بولومتر
دستگاهی برای اندازه گیری درجۀ حرارت، دستگاه اندازه گیری تشعشعات حرارتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آئرومتر
تصویر آئرومتر
آلت اندازه گرفتن غلظت یا فشار هوا، هواسنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرومتر
تصویر پیرومتر
دستگاهی برای اندازه گیری درجۀ حرارت شدید، آذرسنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گازومتر
تصویر گازومتر
ابزاری جهت اندازه گیری حجم گازها بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارومور
تصویر مارومور
حشرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانومتر
تصویر مانومتر
وسیله ای جهت اندازه گیری فشار بخار و گازها می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
((کُ مِ))
دستگاهی است که در محل های مجاز پارک اتومبیل نصب می شود که با پرداخت مقدار معینی پول می شود برای مدتی معین ماشین را پارک کرد، ایست سنج، توقف سنج (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
((مِ))
مقدار ثابت دلخواهی که به ازاء هر یک از مقادیر آن عضوی از یک دستگاه مشخص شود، متغیری که می توان دو یا چند تابع را برحسب آن بیان کرد. استعمال پارامترها در ریاضیات و فیریک و غیره بسیار معمول و مهم است، در قطع های مخروطی، نصف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باروتی
تصویر باروتی
ترکی پارسی گندکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارور
تصویر بارور
حاصلخیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بارور
تصویر بارور
میوه دار (درخت) میوه دهنده ثمر دهنده ثمر دهنده مثمر بارآور برور
فرهنگ لغت هوشیار
گردی سیاه رنگ که از شوره و گوگرد زغال چوب درست کنند و در ساختن گلوله توپ و تفنگ بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارور
تصویر بارور
باردار، بار دهنده، میوه دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارور
تصویر بارور
((وَ))
بارآور، مثمر، ثمر دهنده، میوه دار (درخت)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باروت
تصویر باروت
مخلوطی از نیترات پتاسیم، گرد زغال و گوگرد که آن را در لوله تفنگ، توپ و دیگر سلاح های آتشین می گذارند و نیز در آتش بازی به کار می برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باروت
تصویر باروت
مخلوط شوره (نیترات پتاسیم)، زغال و گوگرد که خاصیت انفجاری دارد و برای ساختن مواد منفجره به کار می رود
باروت بی دود: نوعی باروت که نسبتاً بدون دود است و در ساخت گلوله های توپ و تفنگ به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارور
تصویر بارور
Fertile, Fruitful, Prolific
دیکشنری فارسی به انگلیسی
плодородный , плодотворный , плодовитый
دیکشنری فارسی به روسی
fruchtbar, produktiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
родючий , плідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
żyzny, owocny, płodny
دیکشنری فارسی به لهستانی
肥沃的 , 富饶的 , 多产的
دیکشنری فارسی به چینی
fértil, frutífero, prolífico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
fertile, fruttifero, prolifica
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
fértil, fructífero, prolífico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
fertile, fructueux, prolifique
دیکشنری فارسی به فرانسوی