جدول جو
جدول جو

معنی بارور - جستجوی لغت در جدول جو

بارور
باردار، بار دهنده، میوه دهنده
تصویری از بارور
تصویر بارور
فرهنگ فارسی عمید
بارور
(وَ)
درختی که بار دارد و باردهنده بود. شاعر گوید:
زان چنار و سرو را بر نی و شاخ بارور
کز سر بدخواه تو بار آورد سرو و چنار.
(لغت فرس اسدی چ اقبال ص 163) (حاشیۀ فرهنگ اسدی خطی - نخجوانی).
درختی که بار آورد و باردهنده بود. (اوبهی). درختی که بار آرد:
بنخل بارور سنگ از در و دیوار می بارد
اگر اهل دلی آماده شو صائب ملامت را.
میرزا صائب.
نمیدانم نهانی را که نامش آرزو کردم
شود روزی ز آب دیدۀ من بارور یا نه.
باقر کاشی (از آنندراج).
صاحب بار و ثمر: در باغ من صد درخت بارور است. (فرهنگ نظام). مثمر و باثمر. (ناظم الاطباء). برور. میوه دار. (دمزن). برومند. باردار. بارآور. صاحب میوه. دارای بر. میوه دهنده. (دمزن). میوه ده. و رجوع به بارآور شود: و هر کجا درخت بارور بود بر هر درختی چیزی نهاد (انوشیروان) و بر جهودان جزیت نهاد. (ترجمه طبری بلعمی).
خجسته سروش است بر گاه و تخت
یکی بارور شاخ زیبا درخت.
فردوسی.
بدین آمدن شاد و گستاخ باش
جهان را یکی بارورشاخ باش.
فردوسی.
که او زاید از مادر پرهنر
بسان درختی بود بارور.
فردوسی.
گزیت رز بارور شش درم
بخرماستان بر همین زد رقم.
فردوسی.
درختی بدی سال و مه بارور
خرد بیخ و بن برگ و بارش هنر.
اسدی (گرشاسب نامه).
ز مردم درختی نئی بارور
بلندی و بی بر چو بید و چنار.
ناصرخسرو.
قول رسول حق چو درختی است بارور
برگش ترا که گاو تویی و ثمر مرا.
ناصرخسرو.
ز بار انده هجران ضعیف قد ترا
دوتا و لرزان چون شاخ بارور دارد.
مسعودسعد.
مه از اول مه شود بارور
به آخر برآیدش عز و شرف.
مسعود سعد (دیوان ص 299).
ای گشته بارور بشرف شاخ بخت تو
چیند ز شاخ بخت تو کام تو بار ملک.
مسعود سعد.
درخت نیکو بارور را از خوشی میوه شاخها شکسته شود. (کلیله و دمنه). پادشاه... اقبال بر نزدیکان خود فرماید... چون شاخ رز که بر درخت نیکوتر و بارورتر نرود. (کلیله و دمنه).
آفتاب دولت تو گر بتابد بر سرم
چون درخت بارور گردم من از جان و ز تن.
سوزنی.
چو شد بارور میوه دار جوان
بدست تبر دادنش چون توان.
نظامی.
ملک ایمن درخت بارور است
زو قناعت بمیوه باید کرد.
سعدی (صاحبیه).
شریف زاده چو مفلس شود در او پیوند
که شاخ گل چو تهی گشت بارور گردد.
ابن یمین.
شجر کوتهی که بارور است
بهتر از صد بلند بی ثمر است.
مکتبی.
لغت نامه دهخدا
بارور
میوه دار (درخت) میوه دهنده ثمر دهنده ثمر دهنده مثمر بارآور برور
تصویری از بارور
تصویر بارور
فرهنگ لغت هوشیار
بارور
((وَ))
بارآور، مثمر، ثمر دهنده، میوه دار (درخت)
تصویری از بارور
تصویر بارور
فرهنگ فارسی معین
بارور
حاصلخیز
تصویری از بارور
تصویر بارور
فرهنگ واژه فارسی سره
بارور
بارآور، برومند، ثمردار، پرثمر، حاصلخیز، مثمر، میوه دار
متضاد: بی بر، سترون، عقیم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بارور
خصبةٌ
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به عربی
بارور
Fertile, Fruitful, Prolific
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بارور
fertile, fructueux, prolifique
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بارور
verimli
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بارور
بارور
دیکشنری اردو به فارسی
بارور
زرخیز , بارور , پررونق
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به اردو
بارور
উর্বর , ফলপ্রসূ , ফলপ্রসূ
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به بنگالی
بارور
rutuba, yenye matunda, yenye uwezo wa kuzalisha
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بارور
उर्वर , फलदायी , फलदायक
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به هندی
بارور
비옥한 , 열매를 맺은 , 다산의
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به کره ای
بارور
肥沃な , 実り豊かな , 多作な
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بارور
פורה , פורה , פורה
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به عبری
بارور
subur, berbuah
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بارور
อุดมสมบูรณ์ , ให้ผล
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به تایلندی
بارور
vruchtbaar
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به هلندی
بارور
fértil, fructífero, prolífico
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بارور
fertile, fruttifero, prolifica
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بارور
fértil, frutífero, prolífico
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بارور
肥沃的 , 富饶的 , 多产的
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به چینی
بارور
żyzny, owocny, płodny
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به لهستانی
بارور
родючий , плідний
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بارور
fruchtbar, produktiv
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به آلمانی
بارور
плодородный , плодотворный , плодовитый
تصویری از بارور
تصویر بارور
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باروری
تصویر باروری
Fertility, Fruitfulness, Prolificacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باروری
تصویر باروری
фертильность , плодородие , плодовитость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باروری
تصویر باروری
Fruchtbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باروری
تصویر باروری
родючість , родючість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باروری
تصویر باروری
płodność, urodzajność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باروری
تصویر باروری
生育能力 , 肥沃 , 丰富性
دیکشنری فارسی به چینی