جدول جو
جدول جو

معنی باروتی - جستجوی لغت در جدول جو

باروتی
ترکی پارسی گندکی
تصویری از باروتی
تصویر باروتی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مانند هاروت بودن ساحری جادوگری (بهاروتی اززهره دل برده بود چوهاروت صد پیش اومرده بود) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاروتی
تصویر هاروتی
ساحر، ساحری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باروری
تصویر باروری
Fertility, Fruitfulness, Prolificacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
фертильность , плодородие , плодовитость
دیکشنری فارسی به روسی
родючість , родючість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
płodność, urodzajność
دیکشنری فارسی به لهستانی
生育能力 , 肥沃 , 丰富性
دیکشنری فارسی به چینی
fertilidade, fecundidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
fertilità, prolificità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
fertilité, fécondité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ความอุดมสมบูรณ์ , ความอุดมสมบูรณ์ , ความอุดมสมบูรณ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
فارغةٌ , بركةٌ , غزارةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
उर्वरता , उर्वरता
دیکشنری فارسی به هندی
פוריות , פריון , פוריות
دیکشنری فارسی به عبری
肥沃 , 実り , 多産性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
비옥 , 비옥함 , 다산성
دیکشنری فارسی به کره ای
uzazi, uzalishaji, ufanisi wa kuzalisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
উর্বরতা , উর্বরতা , উর্বরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
زرخیزی , زرخیزی
دیکشنری فارسی به اردو
گردی سیاه رنگ که از شوره و گوگرد زغال چوب درست کنند و در ساختن گلوله توپ و تفنگ بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باروت
تصویر باروت
مخلوطی از نیترات پتاسیم، گرد زغال و گوگرد که آن را در لوله تفنگ، توپ و دیگر سلاح های آتشین می گذارند و نیز در آتش بازی به کار می برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باروت
تصویر باروت
مخلوط شوره (نیترات پتاسیم)، زغال و گوگرد که خاصیت انفجاری دارد و برای ساختن مواد منفجره به کار می رود
باروت بی دود: نوعی باروت که نسبتاً بدون دود است و در ساخت گلوله های توپ و تفنگ به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهروزی
تصویر بهروزی
توفیق، سعادت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از براستی
تصویر براستی
در حقیقت، صادقانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
مقابل اندرونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامروت
تصویر بامروت
جوانمرد، مردمانی پاک جامه، جنگی، میهماندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باروشه
تصویر باروشه
(دخترانه)
بادبزن (نگارش کردی: بارشه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برودتی
تصویر برودتی
سرمایشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عاریتی
تصویر عاریتی
کسانه
فرهنگ واژه فارسی سره