- بارزدن
- حمل کردن بار، چیدن بار
معنی بارزدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راندن، دور کردن
ر (بارید بارد خواهد بارید ببار بارنده باران باریده بارش باراندن بارانیدن) فرود آمدن باران برف تگرگ و مانند آن
نواختن یکی از آلات موسیقی
فرود آمدن قطره های آب، دانه های برف یا تگرگ از آسمان، فروریختن چیزی مانند باران
Pelt, Rain
обрушиваться , дождить
prasseln, regnen
литися , дощити
lać intensywnie, padać
倾泻 , 下雨
chover intensamente, chover
piovere a dirotto, piovere
llover intensamente, llover
pleuvoir à verse, pleuvoir
neerplenzen, regenen
ฝนตกหนัก , ฝนตก
menghujani, hujan
هطل , مطر
बरसाना , बारिश होना
לרדת בחוזקה , גשם
激しく降る , 雨が降る
쏟아지다 , 비가 오다
kumiminika, kunyesha
ঝরঝর করে পড়া , বৃষ্টি পড়া
زور سے برسنا , بارش ہونا
پارسی تازی شده - بریزه برای جوش دادن مس و برنج و دیگرها به کار برند این واژه چنان که در فرهنگ فارسی محمد معین آمده پارسی است و گیاهی است برابر بااشنان یا به گفته آنندراج از ازدو (صمغ) هاست
کسی را خوار وذلیل کردن
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، انجروت، کنجده، کنجیده، بیرزد، بیرزه، بریزه، زنجرو
((زَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است از تیره چتریان که دارای برگ های نسبتاً پهن با بریدگی های زیاد می باشد، گل هایش زرد و میوه اش به قطر دو میلی متر و درازی یک سانتیمتر است، اثنان، اسنان
افتخار کردن، رشد کردن
قیمت کردن، بها داشتن