- بادبندی
- عمل بادبند عملی که معزمان کنند برای رفع معالجه پاره ای از بیماریها مانند نزله و درد چشم و درد دندان و غیره که گمان میکردند از باد تولید شود. عمل بستن اوجاع و دردها با اوراد و ادعیه و جز آن
معنی بادبندی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بار بستن، عمل بستن بار
نزله بند معزمی که پاره ای دردها را چون سر درد و غیره با عزیمت علاج کند
انصاف
همچون بادبان بودن و عمل کردن مجازا بسرعت بردن، کشتی رانی
کاغذی بشکل مربع با ندازه های مختلف که بروی آن کمانی از نی می چسبانند و بکمک دنباله و بوسیله نخ هنگام جریان هوا کودکان بهوا پرواز دهند و سرگرم شوند کاغذی بشکل مربع باندازه های مختلف که بروی آن کمانی از نی چسبانند و بکمک دنباله ای بوسیله نخ هنگام جریان هوا کودکان برای بازی و سرگرمی بهوا پرواز دهند
فتق، غری
توبره پشتی که چهار بند دارد و مسافران پیاده و روستاییان آنرا بپشت خود بندند
نوعی وسیلۀ بازی از جنس کاغذ، پلاستیک و چوب که آن را به کمک نخ به هوا می فرستند، کاغذباد
تقسیم مزارع و باغچه ها به قسمتها تقریبا متساوی
در منافعی نا مشروع با هم شریک بودن
((دَ))
فرهنگ فارسی معین
بازیچه ای با یک چارچوب سبک و پوششی نازک از کاغذ یا ماده دیگر که به رنگ ها و شکل های گوناگون می سازند، گاه دنباله ای از حلقه های کاغذ رنگی بر آن می چسبانند، یک سرش را به ریسمان بلندی می بندند و در هوای بادی به پرواز درمی آورند
چهاربندی، توبره پشتی که چهاربند دارد و بعضی از مسافران پیاده و دهقانان به پشت خود می بندند
Breezy
Adherence
ветреный
приверженность
windig
Einhaltung
вітряний
дотримання
wietrzny
przyleganie
ventoso
adesão
ventoso
aderenza
ventoso
adherencia
venteux
adhérence
winderig