جدول جو
جدول جو

معنی باجرا - جستجوی لغت در جدول جو

باجرا
غله ایست مشهور، فارسی آن گاورس است، (الفاظ الادویه)، مأخوذ از هندی، قسمی از ذرت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
باجرا(جَرْ را)
از قریه های جزیره است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارجا
تصویر بارجا
بارگاه، کاخ و دربار پادشاه، خیمۀ پادشاهی، جای رخصت و اجازه، جایی که پادشاهان مردم را بار بدهند و به حضور بپذیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
آنچه واقع شده، آنچه جاری شده، آنچه رخ داده، شرح حال، حادثه، پیشامد
فرهنگ فارسی عمید
بارجای، بمعنی بارگاه است که محل بار ملوک و سلاطین باشد، (برهان) (هفت قلزم)، یعنی محل بار ملوک که بارگاه نیز گویند، مثالش امیرخسرو فرماید:
دل پاکش که هست از کینه معصوم
بهیجا آهن و در بارجا موم،
(از سروری)،
بارگاه است، (انجمن آرا) (دمزن)، مطلق مقام پادشاهان و امرا که در آن مردم را بار دهند خواه از سنگ و گل باشد خواه از خیمه و چادر و در عرف حال دیوانخانه عبارت از آن است و آسمان جاه، عرش اشتباه، زمین آسمان، بریشم طناب از صفات اوست و با لفظ کشیدن و زدن بمعنی برپا کردن خیمه و با لفظ بستن بمعنی بار کردن آن مستعمل، امیرخسرو گوید:
چو هنگام آن شد که از بارجای
کند میهمان عزم خلوت سرای
ز اسباب کار آنچه میخواستند
بآئین شاهان برآراستند،
سایۀ حق علاء دین تاجور جهان گشا
کاطلس روی خسروان مفرش بارجا کند،
(از آنندراج)،
سرای شاهان، (دمزن)
لغت نامه دهخدا
(جَوْ وا)
موضعی است در بابل از زمین عراق در ناحیۀ قف. (معجم البلدان) (مراصدالاطلاع)
لغت نامه دهخدا
(جَرْ را)
منسوب به باجرا، قریه ای از قریه های جزیره. (معجم البلدان). رجوع به باجرا شود
لغت نامه دهخدا
(جَرْ را)
ابوشهاب عبدالقدوس بن عبدالقاهر الباجرای. از سفیان بن عیینه روایت دارد (ابوسعید چنین آورده است). (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بارجا
تصویر بارجا
بارگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
اتفاق، حادثه، عارضه، کیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشرا
تصویر باشرا
فاشرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
((جَ))
سرگذشت
فرهنگ فارسی معین
باشهامت، پرجسارت، پردل، جربزه دار، دلاور، دلیر، شجاع، شیردل، صارم، صفدر
متضاد: بی جرات، ترسو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
القصّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
Escapades
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
aventures
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
冒险
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
مہمات
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
冒険
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
הרפתקאות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
การผจญภัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
모험
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
mashujaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
avventure
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
petualangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
অভিযান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
साहसिकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
peripecias
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
avonturen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
пригоди
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
приключения
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
przygody
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
peripécias
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
Abenteuer
دیکشنری فارسی به آلمانی