جدول جو
جدول جو

معنی بابوئی - جستجوی لغت در جدول جو

بابوئی
منسوب به بابو، و جمع آن را بابوئیان میگویند: ... و این معنی مقالت بوجعفر بابویه قمی و همه بابوئیان است، (کتاب النقض ص 574)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بابوی
تصویر بابوی
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی سپاه بهرام چوبین سردار ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
دهی از دهستان نودان بخش کوهمره و نودان شهرستان کازرون، 8هزارگزی راه فرعی چنار شاهیجان به کتل پیرزن، کوهستانی، معتدل مالاریائی، سکنۀ آن 352 تن، آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، انگور وانجیر، شغل اهالی زراعت، باغداری، قالی و گلیم بافی است، راه مالرو دارد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی از دهستان آسپاس بخش مرکزی شهرستان آباده 48 هزارگزی جنوب باختری اقلید، کنار راه فرعی احمدآباد به ده بید و اقلید، جلگه سردسیر، سکنۀ آن 58 تن، آب آن از چشمه و قنات و محصول آنجا غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
نام یک ایرانی معروف زمان خسرو پرویز. (اصل کلمه پاپوی یعنی پدر جان، مصغر پاپا، معرب آن بابویه و کلمه ابن بابویه ازین اصلست نظیر سیبویه که اصلش سیبویه یعنی سیب کوچک بوده). (فرهنگ شاهنامۀ رضازادۀ شفق ص 34)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
نام جاثلیق نصیبین بزمان پیروز پادشاه ساسانی: پیروز بلاشک نه روحانیون لجوج و سوداوی عیسوی را دوست میداشت و نه دیانت آنها را محترم میشمرد لکن میدید که از اصول نسطوری استفادۀ سیاسی بسیار میتوان برد زیرا عیسویان ایرانی را از هم کیشان آنها که در آن سوی سرحد غربی ایران بودند دور میکرد. وقتی امپراطور زنون سیاستی در پیش گرفت که مذهب یعقوبی را در زیر پردۀ بیطرفی پنهان مینمود یعنی وانمود کرد که از دو مذهب فوق هیچیک را تقویت نخواهد کرد، برصوما که درین وقت مطران نصیبین و مفتش افواج سرحدی شده بود به اتفاق چند نفر از مطرانهای دیگر انجمنی در نصیبین تشکیل دادند. درین انجمن چنین تصمیم گرفته شد که جاثلیق موسوم به بابوائی را خلع کنند چه عدم کفایت او مشهور خاص وعام بود. بابوائی در عوض برصوما و پیروان او را تکفیر کرد. مجادله شدت یافت و عاقبت بابوائی محبوس شد واو را به انگشت بنصر آویزان کردند و آنقدر تازیانه زدند تا مرد. بین برصوما و رفیق او آگاس (خفه کننده پشیز) هم که پس از بابوائی بمقام جاثلیق رسید توافق کاملی وجود نداشت. برصوما به بهانه های گوناگون از حضور در مجمعی که آگاس میخواست در سلوکیه منعقد کند عذرآورد. (ایران در زمان ساسانیان چ 2 طهران ص 315)
لغت نامه دهخدا
نامش باباالیاس و از مردم ایران است، در آماسیه به پیشوائی برنشست و مریدان بسیار گردآورد و در حضرت سلطان اورخان تقرب یافت و سپس بسبب احتراز از نزدیکی با او خود و مریدانش از ممالک عثمانی رانده شدند، بابائی نسبتی است که به مریدان شیخ داده شده است، (لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 5)
لغت نامه دهخدا
دعوی خودنمائی و کمال نمودن:
بسکه موزونی بابائی مسلم داردت
از مضامین خوش بابافغانی خوشتری،
تأثیر (از آنندراج)،
محمدسعید اشرف گوید:
مباش ایمن ز انداز حریف پرفن شیطان
که آدم روی دستش خورد با آن قدر و بابائی،
(از آنندراج)،
(مجموعۀ مترادفات ص 163)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بابونج
تصویر بابونج
بابونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابونق
تصویر بابونق
بابونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابونک
تصویر بابونک
بابونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابونه
تصویر بابونه
گیاهی است خوشبو با برگهای پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باروتی
تصویر باروتی
ترکی پارسی گندکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باباری
تصویر باباری
پارسی تازی گشته پلپل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
سيّدةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
Ladyship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
seigneurie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
gelar kebangsawanan wanita
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
звание леди
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
Ladyship
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
титул леді
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
tytuł damy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
贵妇身份
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
nobreza feminina
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
nobiltà femminile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
señoría
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
adeldom
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
देवि की उपाधि
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
ยศท่านหญิง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
عزت مآب خاتون
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
মহিলার উপাধি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
heshima ya mwanamke
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
hanımefendi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
貴婦人の地位
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
ליידי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
귀부인의 신분
دیکشنری فارسی به کره ای