جدول جو
جدول جو

معنی بابانوذر - جستجوی لغت در جدول جو

بابانوذر(نَ / ذَ)
یکی از کلانتران جرجان: به فرمان شاه اسماعیل صفوی... و ارباب و کلانتران جرجان مثل سید رفیع و بابانوذر و غیرهما با پیشکش فراوان باستقبال رایت ظفرمآب شتافته... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 507)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بابانوئل
تصویر بابانوئل
در فرهنگ مسیحی، پیرمردی خیالی با ریش سفید انبوه و لباس و کلاه قرمز که در شب عید میلاد مسیح برای کودکان هدیه می آورد
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان الند بخش حومه شهرستان خوی. 65 هزارگزی شمال باختری خوی و 8 هزارگزی جنوب راه ارابه رو خان به ملحملی دره و کوهستانی سردسیر. سکنۀ آن 36 تن. سنی کردی. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است و راه مالرودارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
درخت آبنوس. (دزی ج 1 ص 47) ، قسمی خربزه
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ)
دهی از دهستان احمد آباد بخش تکاب شهرستان مراغه. 26 هزارگزی شمال خاوری تکاب و 5 هزارگزی جنوب خاوری راه ارابه رو نصرت آباد به تکاب. کوهستانی، معتدل. سکنۀ آن 139 تن، شیعه و آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات، بادام، حبوبات و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
((ئِ))
کسی که خود را در شب عید میلاد مسیح به صورت پیرمردی سپید موی با جامه و شب کلاه سرخ درمی آورد و لباس نو و شیرینی و اسباب بازی برای کودکان می آورد
فرهنگ فارسی معین