جدول جو
جدول جو

معنی بابانوئل

بابانوئل((ئِ))
کسی که خود را در شب عید میلاد مسیح به صورت پیرمردی سپید موی با جامه و شب کلاه سرخ درمی آورد و لباس نو و شیرینی و اسباب بازی برای کودکان می آورد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بابانوئل

بابانوئل

بابانوئل
در فرهنگ مسیحی، پیرمردی خیالی با ریش سفید انبوه و لباس و کلاه قرمز که در شب عید میلاد مسیح برای کودکان هدیه می آورد
بابانوئل
فرهنگ فارسی عمید

بابا نوئل

بابا نوئل
در اصطلاح کودکان پیری که بشب اول سال مسیحیان جامه نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد قیاس کنید. بابا نوروز
فرهنگ لغت هوشیار

بابانوذر

بابانوذر
یکی از کلانتران جرجان: به فرمان شاه اسماعیل صفوی... و ارباب و کلانتران جرجان مثل سید رفیع و بابانوذر و غیرهما با پیشکش فراوان باستقبال رایت ظفرمآب شتافته... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 507)
لغت نامه دهخدا

امانوئل

امانوئل
پادشاه پرتقال بود (1469- 1521 میلادی) که درسال 1495 میلادی جانشین پسرعموی خود ژان دوم شد. وی با سیاست آرام و صلحجویانۀ خود به اقتصاد و تجارت پرتقال رونق بخشید و مستعمرات آنرا گسترش داد و نیروی دریایی را نیرومند ساخت. در زمان وی واسکو دو گاما هند شرقی را کشف کرد و الواره کابرال برزیل را گشود. بناهای مشهوری مانند صومعۀ بلم و کلیسای بزرگ الوا در زمان او ساخته شد. امانوئل در سال 1496 با ایزابل دُکاستیل و سپس در سال 1500 با خواهر وی ماری و در سال 1518 با الیزابت اتریش ازدواج کرد. (از لاروس بزرگ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1032 شود
لغت نامه دهخدا

بابانور

بابانور
دهی از دهستان الند بخش حومه شهرستان خوی. 65 هزارگزی شمال باختری خوی و 8 هزارگزی جنوب راه ارابه رو خان به ملحملی دره و کوهستانی سردسیر. سکنۀ آن 36 تن. سنی کردی. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است و راه مالرودارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا