جدول جو
جدول جو

معنی باباسنکو - جستجوی لغت در جدول جو

باباسنکو
خواندمیر آرد: درویشی مجذوب بود و از وی کرامات و خوارق عادت ظهور مینمود در سنۀ 782 هجری قمری که صاحبقران مغفور (تیمور) به عزیمت فتح خراسان از آب آمویه عبور فرمود در قصبۀ اندخود با وی ملاقات کرد. درویش از سر جذبه سینۀگوشت بطرف امیر تیمور گورکان انداخت. صاحبقران باین معنی تفأل نموده گفت خدای تعالی سینۀ روی زمین راکه خراسان است بما ارزانی داشت و همچنان شد، و وفات باباسنکو در اندخود روی نمود و قبرش همان جاست. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 543) (از سعدی تا جامی ص 208) (رجال حبیب السیر ص 63) (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 401)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ)
بترکی تاباسقو یکی از جماهیر جنوب غربی مکزیک از طرف شمال به خلیج مکزیک، از سوی مشرق به جمهوری کامیش و حکومت گواتمالا، از جانب جنوب به جمهوری شیاپاس و از سمت مغرب به جمهوری ورا کروز محدود میباشد، مساحتش 25500 هزار گز مربع است. هوایش سنگین ومرداب های بسیار دارد، قوه رویاندن خاکش متوسط است. کاکائو و پنبۀ آن بسیار خوب است. (قاموس الاعلام)
بترکی تاباسقو. قصبۀ مرکزی جمهوریی موسوم بهمین اسم در کشور مکزیک، در ساحل خلیج مکزیک واقع بر مصب نهری مسمی بهمین نام در 400 هزارگزی جنوب شرقی ورا کروزواقع و تجارت پر جنب و جوشی دارد. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا