- باابهت
- فرهمند
معنی باابهت - جستجوی لغت در جدول جو
- باابهت ((اُ بُ هَّ))
- باشکوه، باجلال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با شکوه با جلال با عظمت
شبیه هم بودن مانند هم شدن، همانندی
شباهت، همشکلی و مقابله چیزهای برابر، تشابه، مانستن
نادانی سادگی کانایی نابخردی کم خردی ساده دلی سلیم دلی، ضعف تدبیر سستی رای. کم عقل بودن، ابلهی
نوبت: (امروز بنابه ماست)
ناگاه درآمدن، بی اندیشه سخن گفتن، بی تامل نوشتن
ناگاه درآمدن، ناگاه آمدن چیزی، بی تامل سخن گفتن، آشکار و واضح بودن
از حیث رای و عقل ضعیف شدن، نادان شدن، نادانی، کودنی، ضعف عقل
Extemporaneousness
экспромт
Spontaneität
екс템поралізм
improwizacja
espontaneidade
estemporaneità
extemporaneidad
extemporanéité
spontaniteit
การแสดงสด
ketidaksengajaan
بطريقةٍ غير معيدةٍ
आकस्मिकता
ספונטניות
doğaçlama
udhihirisho wa haraka
অস্থিরতা
اتفاقی نوعیت