از پوچ یا پوک یا پوش + آل حرف نسبت، چیزهای سبک و میان تهی و هیچکاره چون تراشه و رندیدۀ چوب و خردۀ نجاری، الیاف و ساقه های برخی رستنی ها چون برنج و جز آن، پوچال، رندش، پر و پوشال، از اتباع است بمعنی آنچه از مرغ بجای ماند بعد از اوریدکردن آن از پر و چینه دان و امعاء دور افکندنی آن
از پوچ یا پوک یا پوش + آل حرف نسبت، چیزهای سبک و میان تهی و هیچکاره چون تراشه و رندیدۀ چوب و خردۀ نجاری، الیاف و ساقه های برخی رستنی ها چون برنج و جز آن، پوچال، رندش، پر و پوشال، از اتباع است بمعنی آنچه از مرغ بجای ماند بعد از اوریدکردن آن از پر و چینه دان و امعاء دور افکندنی آن
صدایی را گویند که برگردد، مانند صدای کوه و گنبد و امثال آن. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). صدائی را گویند که معکوس شود یعنی برگردد مانند صدای کوه و گنبد و امثال آن. (برهان) (از ناظم الاطباء). صدا. عکس صوت. (مجلۀ موسیقی). اما کلمه دگرگون شدۀ پژواک و بژواک است. (پژ، بژ = کوه + واک = آوا)
صدایی را گویند که برگردد، مانند صدای کوه و گنبد و امثال آن. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). صدائی را گویند که معکوس شود یعنی برگردد مانند صدای کوه و گنبد و امثال آن. (برهان) (از ناظم الاطباء). صدا. عکس صوت. (مجلۀ موسیقی). اما کلمه دگرگون شدۀ پژواک و بژواک است. (پژ، بژ = کوه + واک = آوا)
دهی است جزء دهستان غنی بیگلوی بخش ماه نشان شهرستان زنجان. کوهستانی و سردسیر است و 577 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، بنشن، انگور، و میوه جات. شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 2) ، ثفل کنجد روغن کشیده. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
دهی است جزء دهستان غنی بیگلوی بخش ماه نشان شهرستان زنجان. کوهستانی و سردسیر است و 577 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، بنشن، انگور، و میوه جات. شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 2) ، ثفل کنجد روغن کشیده. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
علتی است که بول بسیار آرد. یقال: اخذه البوال. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از بحر الجواهر). آنکه بول باز نتواند داشت. (مهذب الاسماء). مرضی است که شاش بسیار آرد. (آنندراج).
علتی است که بول بسیار آرد. یقال: اخذه البوال. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از بحر الجواهر). آنکه بول باز نتواند داشت. (مهذب الاسماء). مرضی است که شاش بسیار آرد. (آنندراج).
جمع واژۀ وشل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به وشل شود، ائمۀ هدی. جانشینان پیغمبر: سر بر زمین سجده نهاده ست بی رکوع آن کونه زاوصیا بسوی انبیا شده ست از علم بی نصیب نمانده ست لاجرم هر کو به انبیا ز ره اوصیا شده ست. ناصرخسرو. رجوع به ماده بعد شود
جَمعِ واژۀ وَشَل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به وشل شود، ائمۀ هدی. جانشینان پیغمبر: سر بر زمین سجده نهاده ست بی رکوع آن کونه زاوصیا بسوی انبیا شده ست از علم بی نصیب نمانده ست لاجرم هر کو به انبیا ز ره اوصیا شده ست. ناصرخسرو. رجوع به ماده بعد شود