- بئر
- چاه آب
معنی بئر - جستجوی لغت در جدول جو
- بئر
- چاه، گودال استوانه ای شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می کنند، قلیب
- بئر ((بِ))
- چاه، جمع آبار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محموله، دفعه، اکل
پشگل انداختن شتر وگوسفند، بشک افکندن، بشک او کندن
خرمای تازه نارس
تخم زراعت، دانه
خروسه پاره گوشت زهار
سخت شادی نمودن
بینائی، چشم
انسان، مردم خوبروئی، گشاده روئی
گاو شکافتن، فراخیدن، ماندگی، باز جست پتیار، دروغ آشکار گاو (نر یا ماده) واحد: بقره
مرد وزنی که هرگز همخوابگی نکرده باشند
بلا، سختی، عذاب سخت
رعد و برق
دریا
پروش جوشی که از اندام برآید، آبخیز جوش و دانه ریز که روی پوست پیدا شود. واحد آن بثره، جمع بثور
اسکنج گند دهان سکنج
مخفف بدتر
پارسی تازی گشته ببر پستانداری از تیره گربه ها جزو راسته گوشتخواران که بیشتر در آسیای مرکزی و جنوبی پراکنده است. بدن این حیوان در قسمت پشت و پلو و اندامها برنگ نارنجی زیباست و بتدریج ناحیه زیر شکم بسفیدی میگراید و زیر گردن و گونه ها نیز سفید است. ضمنا روی بدن حیوان خطوط سیاه رنگ نواری شکل بفواصل مختلف دیده میشود. بیدستر وبر
خراب، ویران
دست نخورده
آدمی
دانه، تخم
دریا
نصیب، قسمت، بهره، حظ
قرمز رنگ، سرخ قهوه ای، طلائی
هر چیزی که روی دوش خود و یا چهار پا یا گاری یا اتومبیل حمل کنند
دانه، تخم
کامل وتمام گردیدن
شیر غرنده
بینایی، حس بینایی، چشم
هر چیز تازه و نو، خرمای نارس، خرمایی که تازه رنگش زرد شده و هنوز خوب نرسیده است
شیشۀ استوانه شکل و دهان تنگ برای نوشابه یا مایع دیگر، بطری
یکی از نقش های نامطلوب و بد در قاپ بازی
بطر آوردن: در قمار ورق بد آوردن که باعث باخت شود، بد آوردن
یکی از نقش های نامطلوب و بد در قاپ بازی
بطر آوردن: در قمار ورق بد آوردن که باعث باخت شود، بد آوردن
املای دیگر واژۀ بذر، بعضی از اندام های گیاهی مانند تخم، غده یا پیاز که گیاه جدیدی از آن می روید، تخم، دانه