جدول جو
جدول جو

معنی بئر - جستجوی لغت در جدول جو

بئر
چاه آب
تصویری از بئر
تصویر بئر
فرهنگ لغت هوشیار
بئر
چاه، گودال استوانه ای شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می کنند، قلیب
تصویری از بئر
تصویر بئر
فرهنگ فارسی عمید
بئر
((بِ))
چاه، جمع آبار
تصویری از بئر
تصویر بئر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بار
تصویر بار
محموله، دفعه، اکل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بعر
تصویر بعر
پشگل انداختن شتر وگوسفند، بشک افکندن، بشک او کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسر
تصویر بسر
خرمای تازه نارس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزر
تصویر بزر
تخم زراعت، دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بظر
تصویر بظر
خروسه پاره گوشت زهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطر
تصویر بطر
سخت شادی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بصر
تصویر بصر
بینائی، چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشر
تصویر بشر
انسان، مردم خوبروئی، گشاده روئی
فرهنگ لغت هوشیار
گاو شکافتن، فراخیدن، ماندگی، باز جست پتیار، دروغ آشکار گاو (نر یا ماده) واحد: بقره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکر
تصویر بکر
مرد وزنی که هرگز همخوابگی نکرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بئس
تصویر بئس
بلا، سختی، عذاب سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیر
تصویر بیر
رعد و برق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بحر
تصویر بحر
دریا
فرهنگ لغت هوشیار
پروش جوشی که از اندام برآید، آبخیز جوش و دانه ریز که روی پوست پیدا شود. واحد آن بثره، جمع بثور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخر
تصویر بخر
اسکنج گند دهان سکنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بتر
تصویر بتر
مخفف بدتر
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته ببر پستانداری از تیره گربه ها جزو راسته گوشتخواران که بیشتر در آسیای مرکزی و جنوبی پراکنده است. بدن این حیوان در قسمت پشت و پلو و اندامها برنگ نارنجی زیباست و بتدریج ناحیه زیر شکم بسفیدی میگراید و زیر گردن و گونه ها نیز سفید است. ضمنا روی بدن حیوان خطوط سیاه رنگ نواری شکل بفواصل مختلف دیده میشود. بیدستر وبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائر
تصویر بائر
خراب، ویران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکر
تصویر بکر
دست نخورده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بشر
تصویر بشر
آدمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بذر
تصویر بذر
دانه، تخم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بحر
تصویر بحر
دریا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهر
تصویر بهر
نصیب، قسمت، بهره، حظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بور
تصویر بور
قرمز رنگ، سرخ قهوه ای، طلائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار
تصویر بار
هر چیزی که روی دوش خود و یا چهار پا یا گاری یا اتومبیل حمل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بذر
تصویر بذر
دانه، تخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدر
تصویر بدر
کامل وتمام گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زئر
تصویر زئر
شیر غرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بصر
تصویر بصر
بینایی، حس بینایی، چشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسر
تصویر بسر
هر چیز تازه و نو، خرمای نارس، خرمایی که تازه رنگش زرد شده و هنوز خوب نرسیده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بطر
تصویر بطر
شیشۀ استوانه شکل و دهان تنگ برای نوشابه یا مایع دیگر، بطری
یکی از نقش های نامطلوب و بد در قاپ بازی
بطر آوردن: در قمار ورق بد آوردن که باعث باخت شود، بد آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزر
تصویر بزر
املای دیگر واژۀ بذر، بعضی از اندام های گیاهی مانند تخم، غده یا پیاز که گیاه جدیدی از آن می روید، تخم، دانه
فرهنگ فارسی عمید