دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، 42 هزارگزی جنوب خاوری حومه بیرجند. کوهستانی، معتدل، سکنه 245. شیعه. زبان فارسی. دارای قنات. محصول آنجا غلات، انگور. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. مزرعۀ کشوک جزء همین ده است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، اسلاع فرس، گوشتی که بر هر دو رگ ران اسپ که تا پاشنه اند متعلق بود وقت فربهی آن. (منتهی الارب)
دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، 42 هزارگزی جنوب خاوری حومه بیرجند. کوهستانی، معتدل، سکنه 245. شیعه. زبان فارسی. دارای قنات. محصول آنجا غلات، انگور. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. مزرعۀ کشوک جزء همین ده است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، اسلاع فرس، گوشتی که بر هر دو رگ ران اسپ که تا پاشنه اند متعلق بود وقت فربهی آن. (منتهی الارب)
بلغت زند و پازند به معنی مردم باشد چه ایرگان مردمان را گویند، (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم) (انجمن آرا)، درپهلوی ائریگان، مردمان، (حاشیۀ برهان چ معین)، برآغالانیدن بچیزی، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، پراکندن، پاره پاره بول انداختن ناقه، (منتهی الارب) (آنندراج)، و رجوع به ایزاغ شود، تقسیم کردن، (ناظم الاطباء)
بلغت زند و پازند به معنی مردم باشد چه ایرگان مردمان را گویند، (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم) (انجمن آرا)، درپهلوی ائریگان، مردمان، (حاشیۀ برهان چ معین)، برآغالانیدن بچیزی، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، پراکندن، پاره پاره بول انداختن ناقه، (منتهی الارب) (آنندراج)، و رجوع به ایزاغ شود، تقسیم کردن، (ناظم الاطباء)