جدول جو
جدول جو

معنی ایکاروس - جستجوی لغت در جدول جو

ایکاروس
در اساطیر یونان، پسر دایدالوس، هنگامی که با بالهایی که پدرش تعبیه کرده بود فرار میکرد زیاد بخورشیدنزدیک شد، مومهایی که در ساختن بالها بکار رفته بودآب شد و وی به دریا افتاد، (دائرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کیکاووس
تصویر کیکاووس
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اسکاریس
تصویر اسکاریس
نوعی کرم حلقوی شکل با زندگی انگلی که در رودۀ انسان و حیوان زندگی می کند، آسکاریس، کرم معده، کرم روده
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
توفیق افندی. مدیر بخش کتب اروپائی در دارالکتب المصریه. او راست: نوابغ الاقباط و مشاهیرهم. وی در این کتاب تراجم نوابغ قبطیان رادر قرن نوزدهم در سیاست و علم و دین و ادب گرد آورده، جزء اول آن در مصر بسال 1910 میلادی بطبع رسیده و جزءدوم بسال 1914 میلادی (معجم المطبوعات ج 1 ستون 436) ، بی حرکت ساختن حرف را. (منتهی الارب). بی حرکت کردن حرف. ساکن خواندن و بی حرکت ادا کردن حرفی. ضدقلقله. عبارت است از سلب حرکت در مواردی که حرف موقوف ٌعلیه کسره یا فتحه یا ضمه داشته باشد، و حروف اسکان 23 است (یعنی همه حروف غیر از پنج حرف ج، د، ق، ط، ب) ، جای دادن کسی را در خانه. (منتهی الارب). در جای فروآوردن. (تاج المصادر بیهقی) : صلی الله علیه صلوه اسکنه بها فی جنات النعیم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300) ، مسکین گردانیدن، مسکین شدن. (منتهی الارب) ، آرامیدن. (زوزنی) (ترجمان القرآن جرجانی)
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
قسمی از سماروغ و قارچ که در جای نمناک و متعفن مانند زیر خمرۀ شراب و جایی که پهن و سرگین ریخته باشند روید. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج) (از برهان). گیاهی است که آنرا به تازی کما خوانند. (از تحفۀ حکیم مؤمن) (از فرهنگ سروری). سماروغ. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به سماروغ شود
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
جمع واژۀ اکراس. جج کرس. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ اکراس. (منتهی الارب). رجوع به اکراس و کرس شود.
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
پر کردن خنور را، (از ’وک ر’) (منتهی الارب) (آنندراج) (ازناظم الاطباء)، شکم پر کردن، (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(اِتِ)
رفتن مال و کم شدن آن، (از ’وک س’) (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)، زیان کردن، (تاج المصادر بیهقی)، زیان زده شدن مرد در تجارت، (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ وو)
نام یکی از چهار پسر کیقباد است. (برهان) (آنندراج). نام دومین پادشاه از سلسلۀ کیان. (ناظم الاطباء). دومین پادشاه کیانی، و به قول بندهش و بسیاری از مورخین پسر اپیوه و نوۀ کیقباد است. این اسم در اوستا کوی اوسن یا اوسذن می باشد. (یشتها تألیف پورداود صص 227- 237). رجوع به همین مأخذ و مجمل التواریخ صص 45- 48 شود
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ وو)
به معنی عادل و اصیل و نجیب باشد، چه کی به معنی عادل و کاوس به معنی اصیل و نجیب هم آمده است. (برهان) (آنندراج). عادل و اصیل و نجیب. (ناظم الاطباء). رجوع به ’کی’ و ’کاوس’ و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(کِ کَ)
دهی از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بهبهان است و 923 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
بلغت یونان قسمی از قولنج است و آن مهلک میباشد. (برهان) (آنندراج). بیونانی ئیلئوس. (اشتینگاس). انسداد روده ها در نتیجۀ یک آماس، قولنج روده ای. (فرهنگ فارسی معین). نوعی از قولنج است. لکن در روده های بالائین افتد و تفسیر ایلاوس به تازی رب ارحم است، یعنی ای خداوند رحم کن. (یادداشت بخط مؤلف). قال العلامه: و هو وجع معدی یعرض الامعاء العلیاء فیمنع نفوذ الثقل، حتی یخرج من الفم، و تفسیره علی ما ذکر جالینوس یارب ارحم. و علی ما ذکره بقراط، المستعاذ منه و قال فی فصوله اذا حدث عن القولنج المستعاذ منه قی ٔ و فواق و اختلاط ذهن فذلک دلیل سوء و قال من حدث به تقطیر البول القولنج المعروف بایلاوس فانه یموت فی سبعه ایام. (بحر الجواهر) ، مسافت در شب با تندی و چالاکی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام دانشمندی یونانی است. (نخبه الدهر دمشقی)
لغت نامه دهخدا
یا اکیروت. به هندی گردکان را نامند. (یادداشت مؤلف). جوز رومی. (کتاب مفردات قانون ابوعلی سینا). و رجوع به اکهروت شود، تمام مسیر حرکت دود مذکور (دود حاصل از سوختن گاز بنزین در اتومبیل). (از فرهنگ فارسی معین).
- لولۀ اگزوز، لولۀ آهنی یا چدنی که دود حاصل از احتراق را از محل احتراق به خارج رساند
لغت نامه دهخدا
(اَ)
این مرد در داستان بابلی بجای هوشنگ پیشدادی ایرانیان است که نخستین پادشاه بود و یا بجای کیومرث است که درشاهنامه نخستین خدیو خوانده شده است. (یسنا ص 95)
لغت نامه دهخدا
امپراطور روم که امپراطوری او پس از قتل ’پروبوس’ توسط سربازان اعلام گردید وی جهانداری فعال و مجرب بودو از سال 282 تا 283 میلادی حکومت کرد، کریستن سن نویسد:در زمان سلطنت وهرام دوم (293 - 276 میلادی) پسر وهرام اول مجدداً جنگ ایران و روم درگرفت، کاروس قیصر روم تا تیسفون پیش آمد اما در اثر مرگ ناگهانی او رومیان عقب نشستند و در سال 283 معاهده منعقد شد که بموجب آن ارمنستان و بین النهرین بتصرف رومیان درآمد، واگذاری این دو ایالت از طرف شاهنشاه در وقتی که دشمن ضعیف شده بود بی علت نبود زیرا که در این وقت خبر طغیان خطرناکی را در مشرق کشور شنید و مجبور به مصالحه با رومیان گردید، (ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 252)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از رودخانه های محلی مازندران، (از سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 24 و 41 از ترجمه فارسی)
لغت نامه دهخدا
به یونانی حب الصنم است، (مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
سعد، (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به فینارس شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یکی از زنان رومی که در توطئه بر نرن همدستی کرد و چون از افشای سرّ شرکای خود ابا ورزید پس از تحمل شکنجه های بسیار خویشتن را به خبه بکشت
لغت نامه دهخدا
رجوع به ایلاوس شود
لغت نامه دهخدا
از خطبای معروف یونان است که در محل کالسیس واقع در ابویا تولد یافت و در کودکی به آتن آمد و چندی نزد لیزیاس و ایزو کراتس به تحصیل پرداخت، لکن چون از افراد مدینۀ آتن محسوب میشد، خود در محاکم حاضر نمیتوانست شد و فن بلاغت و فصاحت را بر دیگران می آموخت، از آثار او یازده خطابه در دست است لکن چنانکه از کتب قدیم استنباط میشود 64 خطابۀ مشهور داشته و دمستنس خطیب آتن شاگرد وی بوده است، (ذیل تمدن قدیم ترجمه نصراﷲ فلسفی)، بآسانی زادن زن، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام پادشاهی است که مصریان در ابتدای سلطنت اردشیر برای خود برگزیدند، ایناروس برای جنگ با ایرانیان از یونانیان کمک خواست ولی بعلت رشادت ایرانیان مصریان شکست خوردند و سپاهیان ایناروس بدست ایرانیان تکه تکه شدند، (تاریخ ایران باستان ص 930 تا 933)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایلاوس
تصویر ایلاوس
انسداد روده ها در نتیجه یک آماس قولنج روده یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکارس
تصویر اکارس
سماروغ غارچ سماروغ قارچ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکار
تصویر ایکار
پر کردن خنور
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی روده دراز (به همین گونه آمده در واژه های نو چاپ 1354 ولی نیامیابی اندرونه تغلف امعا است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکاریس
تصویر اسکاریس
فرانسوی کرم روده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکاکو
تصویر ایکاکو
لاتینی تازی گشته شفتک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آکاروس
تصویر آکاروس
گریزای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکارس
تصویر اکارس
سماروغ، غارچ
فرهنگ واژه فارسی سره
پسر هزار اسف (اسب) از شاهان پادوسبانی رستمدار تبرستان که
فرهنگ گویش مازندرانی