جدول جو
جدول جو

معنی ایوانات - جستجوی لغت در جدول جو

ایوانات
جمع ایوان، از پارسی کاخ ها ایوان ها
تصویری از ایوانات
تصویر ایوانات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حیوانات
تصویر حیوانات
جمع حیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احسانات
تصویر احسانات
جمع احسان
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی احوال را به گونه تک (مفرد) به کار می برند و آن را با) ات (بسیار می کنند چگونگی ها کار و بارها جاورها حالتها، چگونگیها
فرهنگ لغت هوشیار
فرهنگ برادری دوستنامه ها آیین دوستی جمع اخوانیه (بجای مکاتبات یا مراست اخوانیه) نامه های دوستانه نامه هایی که میان دوستان رد و بدل میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدانات
تصویر بیدانات
جمع بیدانه، مادینه خرها ماچه گور خرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرانیت
تصویر ایرانیت
ایرانی گری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امکانات
تصویر امکانات
توانایی ها، داشته ها، دستمایه، ابزارها، آساینده ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعلانات
تصویر اعلانات
جمع اعلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امکانات
تصویر امکانات
جمع امکان: با جمیع امکانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسانات
تصویر انسانات
جمع انسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهامات
تصویر ایهامات
جمع ایهام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایماقات
تصویر ایماقات
جمع ایماق قبایل طوایف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایقاعات
تصویر ایقاعات
جمع ایقاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایضاحات
تصویر ایضاحات
جمع ایضاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرادات
تصویر ایرادات
بهانه ها خرده گیری ها جمع ایراد خرده گیریها اعتراضات
فرهنگ لغت هوشیار
طبیعت و صفت حیوان داشتن مانند جانور زندگی کردن مقابل انسانیت. جانوریگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخوانیات
تصویر اخوانیات
نامه های دوستانه به نظم یا نثر، نوشته هایی که میان دوستان ردوبدل می شود
فرهنگ فارسی عمید
جمع عنوان، برنام ها سر نامه ها نشانی ها آغاز دفتر و کتاب دیباچه، آغازنامه سرنامه، آنچه در آغاز نامه یا در پشت پاکت نویسند، نشانی آدرس، جمع عناوین عنوانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیجانات
تصویر هیجانات
جمع هیجان، بر انگیختگی ها آشفتگی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخوانیات
تصویر اخوانیات
((اِ یّ))
جمع اخوانیه، نامه های دوستانه
فرهنگ فارسی معین
ورقه یا لوله ای ظریف و سبک که از مخلوط سیمان و پنبه کوهی ساخته می شود و در ساختمان سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
نوعی ورق موج دار ساخته شده از سیمان و پنبۀ نسوز که برای پوشش سقف، دیوار کاذب راه آب و دودکش به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حیوانیت
تصویر حیوانیت
مانند جانور بودن، طبیعت و خوی جانور داشتن مانند جانوران زندگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایرانا
تصویر ایرانا
(دخترانه)
مرکب از ایران + الف اطلاق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایالات
تصویر ایالات
استان، فرمانروایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیانات
تصویر دیانات
دینداری کردن، دینداری، آیین خدا پرستی جمع دیانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانات
تصویر امانات
جمع امانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایالات
تصویر ایالات
جمع ایاله، استانها جمع ایالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانات
تصویر امانات
امانت، امین بودن، مقابل خیانت، راستی و درستکاری، جمع امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایالات
تصویر ایالات
ایالت، هر یک از بخش های بزرگ عضو یک فدراسیون که تشکیل یک کشور واحد را می دهند، فرمانروایی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایوان
تصویر ایوان
بالکن، تراس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایوان
تصویر ایوان
(دخترانه)
ایوان، تراس (نگارش کردی: ههیوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایوان
تصویر ایوان
اطاق، پیشگاه، درگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایوان
تصویر ایوان
((اَ یا اِ))
صفه، پیشگاه اتاق، بخشی از ساختمان که سقف دارد اما جلو آن باز است و در و پنجره ندارد و مشرف به حیاط است، کاخ
فرهنگ فارسی معین