معنی امکانات - فرهنگ واژه فارسی سره
معنی امکانات
امکانات
توانایی ها، داشته ها، دستمایه، ابزارها، آساینده ها
تصویر امکانات
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با امکانات
امکانات
امکانات
جَمعِ واژۀ امکان: با جمیع امکانات. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به امکان شود
لغت نامه دهخدا
امکانیات
امکانیات
جَمعِ واژۀ امکانیه. رجوع به امکانیه شود
لغت نامه دهخدا
امانات
امانات
امانت، امین بودن، مقابلِ خیانت، راستی و درستکاری، جمعِ امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
فرهنگ فارسی عمید
مکانات
مکانات
جَمعِ واژۀ مکانه. (مهذب الاسماء) ، مکانتها و جایگاهها و منزلتها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.