- ایواز (دخترانه)
- آراسته و پیراسته
معنی ایواز - جستجوی لغت در جدول جو
- ایواز
- آراسته، پیراسته
- ایواز
- آراسته، پیراسته
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بالکن، تراس
غروب، عصر
شب پره خفاش
وضعی شی در موضع لایق
تنگدستی درویشی، دشواری
اطاق، پیشگاه، درگاه
هنگام عصر نزدیک غروب آفتاب مقابل شبگیر
کوتاه کردن سخن، یکی از فنون بیان
شتاباندن به شتاب وا داشتن
نزدیک غروب آفتاب، عصر، هنگام عصر
ایوار کردن: سفر کردن هنگام عصر
ایوار کردن: سفر کردن هنگام عصر
کوتاه کردن سخن، اختصار و کوتاهی کلام، در علوم ادبی در معانی، آوردن معنی بسیار در لفظ اندک، مختصر کردن
خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، خربیواز، شب پره، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
((اَ یا اِ))
فرهنگ فارسی معین
صفه، پیشگاه اتاق، بخشی از ساختمان که سقف دارد اما جلو آن باز است و در و پنجره ندارد و مشرف به حیاط است، کاخ
مختصر و کوتاه کردن، کوتاه گویی
شب پره، خفاش
شب پره، خفاش، برای مثال در جهان روح کی گنجد بدن / کی شود پیواز هم فرّ همای (مولوی - مجمع الفرس - پیواز)
صفه، پیشگاه اتاق، قسمتی از ساختمان که جلو آن باز و بی در و پنجره باشد، کاخ پادشاه
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، آشانه، آشیانه، وکنت، پتواز، وکر، آشیان، بتواز، پدواز، کابوک، تکند، کابک
باد سرد و خنک
نسیم شب، نسیم سرد، باد خنک
نسیم، باد خنک، شبنم