جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیواز

پیواز

پیواز
شب پره، خفاش، برای مِثال در جهان روح کی گنجد بدن / کی شود پیواز هم فرّ همای (مولوی - مجمع الفرس - پیواز)
پیواز
فرهنگ فارسی عمید

پیواز

پیواز
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، آشانِه، آشیانِه، وُکنَت، پَتواز، وَکر، آشیان، بَتواز، پَدواز، کابوک، تَکَند، کابُک
پیواز
فرهنگ فارسی عمید

پیواز

پیواز
اجابت بود یعنی پاسخ دادن. (اوبهی) (فرهنگ اسدی نخجوانی) :
به اومید رفتم بدرگاه اوی
امید مرا جمله پیواز کرد.
بهرامی.
خداوندا دعایم باز پیواز
منم بیچاره و درمانده اهواز.
استاد لطیفی (از شعوری).
رجوع بمادۀ ذیل شود. (ظاهراً مصحف ’پتواز’ است). و نیز رجوع به برهان قاطع چ معین ص 368 ح 7 شود
شب پره را گویند که خفاش باشد و آنرا مرغ مسیحا نیز نامند. (آنندراج). مرغ عیسی. (برهان). خر پیواز:
در جهان روح کی گنجد بدن
که شود پیواز هم فر همای.
مولوی
لغت نامه دهخدا